سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 777540
  • بازدید امروز: 79
  • بازدید دیروز: 21
  • تعداد کل پست ها: 142
درباره
جستجو
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی



ابر برچسب ها

بسم الله الرحمن ارحیم

وزیر جهاد کشاورزی افشا کرد
500 هکتار زمین‌خواری در دولت قبل/ 90 هکتار زمین‌خواری وزیر خاتمی


وزیر جهاد کشاورزی امروز در شورای معاونین وزارت جهاد کشاورزی، ناگفته‌هایی ازبخش کشاورزی را در پاسخ به منتقدان دولت بیان کرد.

اسکندری خطاب به همه کسانی که دستاوردهای دولت در بخش کشاورزی را به باد انتقاد گرفته‌اند، گفت: اگر قصد بررسی عملکرد را دارید از اعداد و ارقام بگویید و استدلال‌های علمی و منطقی بیاورید چرا که با کلی‌گویی نمی‌شود شفاف‌سازی کرد. از منتقدین دعوت می‌کنم که با حضور خبرنگاران جلسه‌ای علمی برپا کنند و نقدها مطرح شود.

منتقدین دولت نهم دروازه‌های واردات را باز کردند

محمدرضا اسکندری در این نشست گفت: منتقدینی که دم از وفور واردات محصولات کشاورزی در دولت نهم می‌زنند، همان کسانی هستند که آزادسازی واردات را به بهانه الحاق به WTO در برنامه چهارم تصویب کردند.

به گفته وی، بخش کشاورزی در دولت فعلی بیشترین رشد صادرات را داشته است.

وزیر جهادکشاورزی تصریح کرد: براساس قانون برنامه چهارم بخش کشاورزی باید در پایان سال 88 به صادرات2،2 میلیارد دلار می‌رسید در حالی که دولت از همان سال اول برنامه به این رقم رسید که این نشان دهنده تولید و بازاریابی مناسب است.

وی تحقق اهداف صادراتی بخش کشاورزی در سال‌های 84، 85 و 86 را به ترتیب 165 درصد، 177 درصد و 196 درصد اعلام کرد و گفت: این در حالی است که در سال 87 نیز تنها در 6 ماهه اول توانستیم 73 درصد اهداف صادراتی را محقق کنیم و در پایان سال از مرز 3 میلیارد دلار بگذریم.

اسکندریواردات سیب و مرکبات در 4 ساله دولت نهم را 551 هزار تن اعلام کرد و گفت: این در حالی است که در این مدت بیش از یک میلیون و 171 هزار تن سیب و مرکبات از کشور صادر شده است.

میزان واردات سیب‌زمینی در این مدت 219 هزار تن و صادرات آن 840 هزار تن و میزان واردات انگور و کشمش 11 هزار و 900 تن و صادرات آن 2 میلیون و 168 هزار تن اعلام شد.

در سال 84 حتی یک کیلو شکر و گوشت در انبارها نبود

وی همچنین درخصوص انتقادهای منتقدین درخصوص شکر گفت: دولت قبلی با هدف ایجاد بحران برای دولت نهم حتی یک کیلو گوشت قرمز و شکر در انبارها به جا نگذاشته بود، این در حالی است که بعضی محصولات باید علاوه بر رفع نیاز داخلی، در انبارها نیز باشد.

اسکندری گفت: کمبود شکر در ماه مبارک رمضان در سال 84 به حدی بود که من شخصاً به مدیران کارخانه‌ها برای گرفتن شکر تلفن می‌زدم و این درد دلی است که قبلاً نگفته بودم.

قیمت هر کیلو شکر در سال 84 از یک هزار تومان نیز گذشته بود

وی با اشاره به اینکه در سال 85 بالاترین میزان شکر بالغ بر یک میلیون و 350 هزار تن تولید شد، افزود: در سال 86 متأسفانه کارخانجات، شکر را با کیلویی 560 تومان به دولت و 400 تومان به واسطه‌ها می‌فروختند. در حالی که باید خودشان آن را توزیع می‌کردند.

افشاگری زمین خواری 500 هکتاری در دولت قبل

اسکندری افزود: در حالی که در دولت‌های قبل 30 هزار هکتار زمین به صورت غیرقانونی به افراد خاص واگذار شده بود، در دولت نهم از این امر به طور کلی جلوگیری به عمل آمد و حتی با ارایه لایحه به مجمع تشخیص مصلحت نظام و تصویب آن نسبت به واگذاری‌های غیرقانونی در قبل که سند صادر نشده بود، تعقیب قضایی صورت گرفت و پرونده برخی از آقایان دولت‌های قبلی در مراحل رسیدگی در دادگاه قرار دارد و حتی برخی نیز منجر به بازگشت زمین به بیت‌المال شده است.

اسکندری افزود: به عنوان مثال یکی از وزرای کشور دولت‌های قبل در منطقه لارستان 90 هکتار زمین به صورت غیرقانونی برای برادر 13 ساله‌اش که در آن موقع مدیر کل حراست آن وزارتخانه! بوده اختصاص داد که بعد از آن






بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله جوادی آملی: برای ظهور امام زمان(ع) فرهنگ سازی شود


آیت الله "عبدالله جوادی آملی" از استادان برجسته حوزه علمیه قم، بر لزوم فرهنگ سازی برای فراهم شدن زمینه ظهور امام زمان (ع) تاکید کرد.

به گزارش ایرنا، وی روز پنجشنبه در دیدار مسوولان پنجمین همایش بین المللی دکترین مهدویت و پژوهشگران پژوهشکده مهدویت با وی گفت: آنچه برای حوزه و دانشگاه و جامعه ما لازم است شناخت حضرت ولی عصر(عج) است، آنچه که پیامبر بزرگ اسلام(ص) ما را به آن سفارش فرموده اند شناخت امام برای پرهیز از مرگ جاهلی است، چرا که اگر زندگی انسان عاقلانه نباشد، مرگ او با جهالت خواهد بود.

وی افزود: یکی از کارهایی که این پژوهشکده باید انجام دهد این است که این را به دیگران تفهیم کنند که صلح طلبی و عدالت طلبی به معنای مهدی خواهی نیست بلکه بر خلاف آنها که فکر می کنند عدالت محض با دموکراسی و حکومت مردم بر مردم محقق می شود، عدالت مورد نظر در مهدویت تنها با حکومت الله بر مردم و خلیفه خدا بر مردم محقق می شود.

آیت الله آملی اظهارداشت: باید به این افراد تفهیم کرد که نه موضوع کلی مهدویت بلکه مهدویت شخصی و مصداقی که همان امام معصوم است ، می تواند راه سعادت بشر را پیش روی او قرار دهد.

وی خاطرنشان کرد: وظیفه رسمی ما در دوران غیبت انتظار است، در اولین مرحله باید مردم را برای زمینه سازی ظهور آماده کرد، زیرا اعتقاد نداریم که وقتی امام زمان(عج) تشریف می آورند می خواهند با هفت میلیارد نفر ( جمعیت حاضر در جهان) بجنگند و همه را نابود کنند اقدام اصلی حضرت عاقل کردن مردم است.

وی ادامه داد: مقدار زیادی از وقت و بودجه کشور صرف مقابله با جرایم ابتدایی می شود که این ها جزو الفبای دین هستند و متاسفانه از هفت میلیون پرونده جرایم در کشور شش و نیم میلیون پرونده به دلیل رعایت نکردن الفبای دین است.

آیت الله جوادی آملی عنوان کرد: زمانی پژوهشکده مهدویت و همایش دکترین مهدویت به موفقیت می رسند که مردم را به سوی زندگی عاقلانه سوق دهند و این رسالت بزرگی است که مهمترین راهکار برای زمینه سازی ظهور است.

وی گفت: روزی از آیت الله العظمی بهجت(ره) پرسیدند که چه کنیم که امام زمان(عج) را ببینم که ایشان فرمود اگر شما انسان خوبی باشید و سرجای خود قرار بگیرید خود امام شما را خواهد دید که خیلی مهمتر از دیدن امام توسط شماست؛ زیرا خداوند در قرآن آورده است که به واسطه اعمال برخی افراد آنها را نخواهد دید و صدایشان را نمی شنود.






بسم الله الرحمن الرحیم

دیدگاه آیت‌الله بهجت درباره شیعه و سنی


تمام رفتار آیت‌الله العظمی بهجت از نماز و راه رفتن تا زیارت ایشان، برای کسانی که آن مرحوم را می‌دیدند، درس اخلاق بود و ایشان به جای حرف زدن و درس اخلاق، مردم را با رفتار خود دعوت به حق می‌کرد. 


به گزارش شیعه آنلاین به نقل از تابناک، آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی با بیان این مطلب اظهار داشت: نماز ایشان، زندگی ساده، رفت‌وآمد به مسجد، حال و هوای ایشان در کنار مرقد حضرت فاطمه معصومه (س) درس اخلاق بود و هر کس ایشان را می‌دید، یاد خدا می‌افتاد و ایشان از مصادیق بارز «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» به شمار می‌آمد.


وی با اشاره به حیات علمی و اخلاقی آن مرحوم گفت: آیت‌الله العظمی بهجت (ره) در سن نوجوانی از ایران به عراق هجرت کردند و چهار سال در کربلا مقیم بودند و سطوح حوزه را تا نزدیک سطوح عالی در آنجا خواندند و در مجاورت مزار سیدالشهدا (ع) به فیوضات اخلاقی دست یافتند. ایشان سپس به نجف رفتند و دروس عالی خارج را در آنجا فرا گرفتند. استادان بزرگ اصول ایشان، آشیخ محمدحسین غروی و آیت‌الله نائینی و در فقه، مرحوم شیخ محمد کاظم شیرازی بودند.


البته ایشان از اساتید فراوان مانند مرحوم آقا ضیاء عراقی و مرحوم آسید ابوالحسن اصفهانی هم بهره بردند. مرحوم آقای بهجت پس از تحصلات عالیه در نجف، از خوشه معنویت مرحوم آقای قاضی (که استاد اخلاق علامه طباطبایی بهره بردند و همچنین به شدت تحت تأثیر روحیات معنوی آشیخ محمد حسین اصفهانی بودند.


ایشان سپس به قم آمدند و حضور ایشان در قم و حال و هوای معنوی ایشان از همان زمان مشتاقان زیادی را پیرامون ایشان گرد هم آورد و بزرگانی چون شهید مطهری تا مقام معظم رهبری از علاقه‌مندان و ارادتمندان ایشان بودند که در پیام رهبری هم به آن اشاره شد.


آیت‌الله هادوی در ادامه درباره جایگاه معنوی آیت‌الله بهجت گفت: رفتار ایشان دعوت به حق می‌کرد و دیگران را به سوی خدا فرا می‌خواند. نمازی که ایشان می‌خواند، رفت‌وآمد ایشان به مسجد و حرم و زندگی زاهدانه و حال و هوای ایشان در حرم، درس اخلاق بود.


این استاد حوزه علمیه با اشاره به دوره‌ای که از دروس فقه آیت‌الله بهجت استفاده کرده، گفت:






بسم الله الرحمن الرحیم

گفتگوی خواندنی با آیت‌الله مصباح درباره آیت‌الله بهجت 


زندگى اولیاى خدا براى سایر مردم الگویى است که باید آنها را شناخت و سرمشق قرار داد و از آن جمله است زندگانی آیت‌الله العظمی محمد تقی بهجت که پس از یک عمر تهذیب نفس و مجاهدت علمی در حوزه‌های دینی و معرفتی عصر امروز بر اثر عارضه قلبی دارفانی را وداع گفت.

گفتگویی خواندنی صدا و سیما با آیت‌الله مصباح یزدى پیرامون زندگى نامه حضرت آیت‌الله العظمى بهجت به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمدلله رب العالمین و الصلاة و السلام على سیدنا محمد و آله الطاهرین.

اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و على آبائه فى هذه الساعة و فى کل ساعة ولیاً و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلاً و عینا حتى تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.

زندگى اولیاى خدا براى سایر مردم الگویى است که باید آنها را شناخت و سرمشق قرار داد و استفاده کرد. وجود آنها براى تعلیم و تربیت بندگان از نعمت هاى بزرگ خداوند است. یکى از این شخصیت ها در عصر ما وجود مبارک حضرت آیت الله بهجت مدظله العالى است که از جهات زیادى مى تواند براى دیگران الگو و سرمشق باشد.

بنده از سال 1331 که به قم آمدم، با ایشان آشنا شدم. سال 1332 ما در مدرسه حجتیه بودیم و






بسم الله الرحمن الرحیم

آیت الله بهجت در نگاه بزرگان

 

 امام خمینی ( قدس سره )

امام (ره) عنایت خاصی به آیت الله بهجت داشتند، نقل چند جریان در این ارتباط، مدعای ما را اثبات می کند:
آیت الله مسعودی می گوید:
« من در ضمن چهار پنج سالی که خدمت امام بودم یادم هست که دو سه مرتبه امام فرمود: فلانی، فردا صبح می خواهیم برویم منزل آقای بهجت. و فردای آن روز بلند می شدیم و می آمدیم منزل ایشان، همین منزلی که اکنون در آن ساکن هستند، و در اولین اتاق ورودی با همین فرشهایی که الان موجود است یکی دو دقیقه می نشستیم، سپس امام اشاره می کردند و من بیرون می رفتم و ایشان حدود نیم ساعت با آقای بهجت به گفتگو می پرداختند بعد امام بیرون می آمدند و می رفتیم. اما اینکه درباره چه مسائلی گفتگو می کردند، نمی دانم خودشان می دانستند و خدا.
همچنین دو سه مرتبه در همان بحبوحه نهضت 41 یا 42 آقای بهجت به من فرمودند که شما به آقای خمینی بگویید فردا صبح ساعت فلان دو رأس گوسفند قربانی کند و من می آمدم به امام اطلاع می دادم، ایشان هم بلا فاصله به من می گفت شما به قصاب ( آقای فرجی که اکنون نیز در قید حیات هست ) بگویید دو رأس گوسفند از طرف ما قربانی کند بعد پولشان را می دهیم.
بار دیگر نیز آقای بهجت به من پیغام داد که به امام بگویم: سه رأس گوسفند قربانی کند، آقا هم بلافاصله دستور داد سه رأس قربانی کنند.
اینها همه مسائلی بود که بین امام و آیت الله بهجت بود و ما فقط ظواهرش را می دیدیم و از باطنش اطلاع نداشتیم.
نیز هنگامی که امام در جماران ساکن بودند آقای بهجت به من فرمودند: یک نامه کوچکی دارم شما این را به آقا برسانید، من نامه را گرفتم توی پاکت گذاشتم و بردم در جماران خدمت امام دادم.
در هر صورت رابطه این دو بزرگوار خیلی تنگاتنگ بود، چندین بار نیز حضرت امام با آقای شیخ حسن صانعی منزل آقای بهجت رفتند؛ زیرا هنگامی که امام قم بودند من و آقای شیخ حسن صانعی همیشه در خدمت امام بودیم.

آیت الله بهجت هم به امام عنایت خاصی داشتند.
یکی از شاگردان امام قدس سره در خاطره ای می گوید: « پس از آزادی حضرت امام از زندان و ورودشان به قم در سال 1341 هـ.ش. مردم در تمام محله های قم جشن گرفتند و منزل هر روز آکنده از جمعیت بود، در آن زمان حضرت آیت الله العظمی بهجت نیز از کسانی بود که هر روز به منزل امام تشریف می آوردند و مدتی بر در یکی از حجرات بیت ایشان می ایستادند وقتی به ایشان پیشنهاد شد که شایسته نیست بیرون اتاق بایستید، لااقل در داخل اطاق بنشینید. ایشان در جواب فرمود: من بر خود واجب می دانم که جهت تعظیم این شخصیت ارزنده به اینجا آمده و دقایقی بایستم و سپس باز گردم. »

آیت الله مصباح نیز در این باره می گوید:
« مرحوم آقا مصطفی(ره) از پدرشان مرحوم امام (ره) نقل می کرد:






بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

روح ملکوتی اُسوه عارفان ، عالم ربانی ، فقیه صمدانی و مرجع تقلید شیعیان جهان

حضرت آیة الله العظمی محمد تقی بهجت « رحمة الله علیه » به ملکوت اعلی پیوست 

این مصیبت عظمی را به ولی الله الاعظم « عجل الله تعالی فرجه الشریف » و عموم شیعیان جهان تسلیت عرض می کنیم 

کرامتی از آیت الله العظمی بهجت


حجت الاسلام محمد هادی مفتح، فرزند شهید مفتح که از اساتید برجسته حوزه علمیه قم و موسس رادیو معارف است روزی در کلاس درسمان در حوزه علمیه قم این خاطره شنیدنی را تعریف کرد:

روزی خدمت آیت الله بهجت رسیدم، از قبل برای زیارت ایشان در منزلشان وقت گرفته بودم. خودم را به آنجا رساندم اما دیدم وزیر آموزش و پرورش وقت جناب آقای مظفر و گروهی خدمت آیت الله بهجت رسیده اند. من ناراحت شدم و در اطاقی دیگر با آقازاده ایشان نشستم و صحبت کردند.

وقتی میهمانان منزل حضرت آقا را ترک کردند، در اندرونی خدمت آیت الله بهجت رسیدم ولی دیگر قصد نداشتم مسأله ام را با ایشان مطرح کنم و به همین خاطر مباحث دیگری را مطرح کردم.

ولی آقای بهجت جواب سوالاتی که به خاطر آنها به منزل ایشان رفته بودم را بدون طرح سوال آنها از سوی من پاسخ دادند و گفتند: حرف هایی که ما می زنیم قبل از این که بیان کنیم به گوش امام زمان عج الله می رسد.

استاد مفتح می فرمودند من از این مسأله خوشحال و متعجب شدم.

ایشان گفتند این جریان برای من در سال 1377 رخ داد. 

 مراسم تشییع پیکر مقدس آن عبد صالح ، روز سه شنبه مورخ 29 / 2 / 88 ساعت 10 صبح

از میدان جهاد واقع در خیابان باجک ( 19 دی ) به سوی حرم مطهر فاطمه معصومه « سلام الله علیها » انجام خواهد گرفت .






بسم الله الرحمن الرحیم 

 نقش مسجد در مبارزات سیاسی استاد شهید مطهری 

 

استاد شهید مطهری با آگاهی کامل به نقش تاریخی مساجد و منابر و پتانسیل نهفته در آن، از علمای نادری است که با داشتن تحصیلات و سوادی تحسین‌برانگیز، در پیشبرد اهداف نهضت، حداکثر استفاده را از منبر برد. بر این اساس در دهه‌ 50 مسجد و منبر از مهم‌ترین پایگاه‌های مبارزاتی استاد بود.

استاد شهید مطهری در نیمه اول این دهه با افزودن بر سخنرانی‌های خود، در مساجد مختلفی به روشنگری پرداختند و طوری هدفمند و مطابق با نیاز نهضت پیش رفت که رژیم فقط چهار سال توانست سخنرانی‌های وی را تحمل کند و پس از آن ایشان را ممنوع‌المنبر ساخت.

به دلیل ماهیت سیاسی دین اسلام، مسجد به عنوان کانون و محور فعالیت‌های دینی، سیاسی و اجتماعی، نقش مهمی در تاریخ پر فراز و نشیب اسلام داشته است. این نقش به ویژه در تشیع به علت سرنوشت ویژه و تاریخ پرحادثه آن و درگیری‌های فراوان آن با نظام‌های حاکم، از اهمیت بیشتری برخوردار است.

مسجد، محل و پایگاهی برای عناصر ناراضی و انقلابی و مقری برای تجهیز و بسیج امکانات علیه حکام و امرای ظالم بوده است. سیر جنبش‌های سیاسی معاصر و نیز حرکت‌های انقلابی در قرون گذشته، نشان‌دهنده این واقعیت است که مسجد جایگاه بروز رفتارهای سیاسی مسلمین بوده است؛ این رفتارها در آغاز در چارچوب دعوت تعاون اسلامی آغاز می‌شد، ولی به دلیل نبودن مجراها و نهادهایی برای ظهور دغدغه‌ها و تمایلات سیاسی، ‌خود مسجد به نوعی پایگاه سیاسی تبدیل می‌گردید. بطور کلی، مسجد نماد فعالیت فکری، ‌معنوی، مذهبی و سیاسی و عمدتاً پایگاهی برای درخواست مشارکت سیاسی یا براندازی حکومت است.

به همین دلیل است که دولت‌های استبدادی در جوامع اسلامی بیشترین واهمه را از مساجد داشته و دارند؛ زیرا این مراکز می‌توانند نیروهای بالقوه سیاسی را در خود متمرکز کنند.

یکی از نهادهایی که در کنار مسجد و از طریق آن، رفتارهای سیاسی مردم سازماندهی و هدایت می‌شود، منبر است.

منبر نخست به عنوان وسیله ارتباطی میان امت و رهبرانش و سپس به دنبال جدایی فزاینده‌ منبر از حکومت به صورت مستقل، اما قدرتمند و سیاسی که هیچ‌گاه فرصت در افتادن با قدرت‌های مستقر را از دست نمی‌داد، خدمت و عمل می‌کرد و






 بسم الله الرحمن الرحیم  

مرکز اسناد در کتاب «آسیب‌شناسی حزب مشارکت» بررسی کرد:
نقش حزب مشارکت در بحران‌های دولت اصلاحات

 نویسنده: شهریار راستان 


هشت‌سال ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی آبستن رویدادها و به عبارت بهتر بحران‌هایی بود که شانتاژ خبری و اطلاع‌رسانی برخی جریان‌های سیاسی مانع از کشف بسیاری از واقعیت‌ها شد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی با ارائه کتاب «آسیب‌شناسی حزب مشارکت» بخشی از وقایع تامل‌برانگیز این دوره را مورد بررسی قرار داده است. قتل‌های زنجیره‌ای، مرگ سعید امامی، ماجرای کوی دانشگاه، انتخابات مجلس ششم، تحصن مجلس ششمی‌ها و... که حزب مشارکت در برخی از آنها نقش مستقیم ایفا می‌کرده از بخش‌های اصلی این کتاب است. در اینجا چند قسمت از موضوعات این کتاب جنجالی در اختیار خوانندگان قرار می‌گیرد. 
مشارکت گسترده مردم در دوم خرداد سال 1376، رویداد سیاسی غیرمنتظره‌ای بود که برداشت‌ها و تحلیل‌های مختلف و بی‌سابقه‌ای درباره آن بیان شد. تحلیل‌هایی که از سوی فعالان حزب مشارکت قبل از تشکیل حزب مذکور بیان می‌شد، رخداد دوم خرداد به گونه‌ای معرفی می‌شد تا اعضای این حزب از نتایج آن استفاده کنند. در برخی از این تحلیل‌ها، جبهه دوم خرداد، انقلاب و فراتر از نظام اسلامی و چارچوب‌های آن ارزیابی می‌شد! در دیگری به مقایسه رخداد دوم خرداد 1376 با انقلاب اسلامی در 1357 پرداخته و اینگونه نتیجه‌گیری شد که «در هر دو واقعه جامعه در معرض نوسازی و مردم خواهان مشارکت گسترده بوده‌اند، با این تفاوت که اصلی‌ترین ویژگی‌ انقلاب، خشونت‌بار بودن آن است!

 در حالی که دوم خرداد فاقد این جنبه بود و به این دلیل انقلاب آرام، خیزش جدید و اصلاحات رادیکال نامیده شده است». اینها جملاتی از کتاب جنجالی «آسیب‌شناسی تاسیس حزب مشارکت» است که از سوی مرکز اسناد انقلاب اسلامی به چاپ رسیده است. در این کتاب نقش حزب مشارکت در دولت اصلاحات و مجلس ششم مورد بررسی قرار گرفته است. هشت‌سال ریاست‌جمهوری سیدمحمد خاتمی آبستن رویدادها و به عبارت بهتر بحران‌هایی بود که شانتاژ خبری و اطلاع‌رسانی برخی جریان‌های سیاسی مانع از کشف بسیاری از واقعیت‌ها شد. مرکز اسناد انقلاب اسلامی با ارائه کتاب «آسیب‌شناسی حزب مشارکت» بخشی از وقایع تامل‌برانگیز این دوره را مورد بررسی قرار داده است.

قتل‌های زنجیره‌ای، مرگ سعید امامی، ماجرای کوی دانشگاه، انتخابات مجلس ششم، تحصن مجلس ششمی‌ها و... که حزب مشارکت در برخی از آنها نقش مستقیم ایفا می‌کرده از بخش‌های اصلی این کتاب است. در اینجا چند قسمت از موضوعات این کتاب جنجالی در اختیار خوانندگان قرار می‌گیرد.
 
قتل‌های زنجیره‌ای
قتل‌های زنجیره‌ای جزو جنجالی‌ترین پرونده‌هایی محسوب می‌شود که در دولت هفتم رخ داد و موجبات سوءاستفاده فراوان بیگانگان را فراهم آورد. در ابتدا نیروهای ارزشی مورد اتهام قرار گرفتند اما با افشاگری‌های روح‌الله‌حسینیان روند اطلاع‌رسانی در این زمینه تغییر کرد.

 

 به عقیده نگارنده کتاب، حزب مشارکت عامل اصلی این جنجال بود. در این کتاب درباره این پرونده اینگونه آمده است:






بسم الله الرحمن الرحیم  

 

شکست رژیم صهیونیستی در ترور سید حسن نصرالله

رئیس سابق ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی به شکست این رژیم در ترور دبیر کل حزب الله لبنان اعتراف کرد. دان حالوتس در گفتگو با شبکه دو تلویزیون رژیم صهیونیستی اعلام کرد: ما تلاش کردیم سید حسن نصرالله را ترور کنیم و اگر به اندازه کافی به وی نزدیک بودیم او اکنون در میان مرده ها بود. حالوتس در ادامه گفت:

 

ما با تمامی تجهیزات و تکنولوژی پیشرفته تلاش کردیم به سید حسن نصرالله دست پیدا کنیم و اگر وی را یافته بودیم، او ترور شده بود اما من به نوبه خود و به صراحت می گویم که نمی توانم تحمل کنم که سید نصرالله در تونلی زیرزمین در رفت و آمد باشد. رژیم صهیونیستی با وجود در اختیار داشتن پیشرفته ترین تجهیزات نظامی در جنگ 33 روزه از نیروهای مقاومت حزب الله شکست خورد و این رژیم نتوانست به اهداف خود دست یابد. به گفته مقامات صهیونیستی، حزب الله فعلی چهار برابر قویتر از حزب الله سال 2006 و زمان جنگ 33 روزه است.






بسم الله الرحمن الرحیم  
نامه ای از « آوینی» به برادرش در «آمریکا»


فارس:مادر به تو گفت (در پشت تلفن) که من کار پیدا کرده‌ام. این چنین نیست؛ من زندگی یافته‌ام . عشق خمینی بزرگ و عظمت فرهنگی آن چه می‌گوید، مرا آن چنان شیفته‌ی خود ساخته است که نمی‌توانم جز به حکمتی که در حال تدوین آن هستیم بیندیشم

یکی از برادران «شهید سید مرتضی آوینی» دیربازی است که در ایالات متحده آمریکا سکونت دارد.آن چه خواهید خواند متن تخلیص شده یکی از نامه های مرتضی به این برادر است.برای دریافت متن کامل این نامه با سید محمد آوینی تماس گرفتیم.ابتدا قول مساعد داد اما زمانی که برای پیگیری این قول دوباره مزاحم ایشان شدیم ، با این جمله ساده که «پیدا نشد» امیدمان نا امید شد و به ناچار به همین متن کوتاه شده و ناقص بسنده کنیم. امید آن که روزی تمامی آثار آن فرزانه بی بدیل از سد گزینش نزدیکان و منسوبین ایشان به سلامت بگذرد و در دسترس عموم قرار گیرد.

*برادر!
دلم می‌خواست امروز که ایران، این پسر گم شده، بعد از قرن‌ها می‌رود که به آغوش خانواده‌ی خویش بازگردد، در کنارم بودی و با هم زیر لوای اسلام عزیز و در کنار امام خمینی، این فرزند راستین محمد(ص) و این نشانه‌ی خدا بر زمین، جهاد می‌کردیم.

گرفتار تاریکی بودیم که امام خمینی از قلب تاریخی که می‌رفت تا فراموش شود، چون محمد(ص) فریاد برآورد که «واعتصمو بحبل الله جمیعا و لاتفرقوا» - همه به ریسمان خداوند چنگ بزنید و بیاویزید و پراکنده نشوید - و ما که هنوز دست و پا می‌زدیم تا به خویشتن خویش بازگردیم، از این سخن تازه شدیم و دریافتیم که آن چه می‌جستیم، یافته‌ایم و به یقین رسیدیم. و حتی من که همواره بویی از محمد در مشام داشتم، در آغاز باور نمی‌کردم که در این ظلمت کده‌ی زمین بتوان نقبی به سوی نور زد- که ابعاد آن چه روی داد، آن همه گسترده بود که زمین را در بر می‌گرفت و خدا این تردید را که جز لمحه‌ای به طول نینجامید بر من ببخشاید- و برق یقین بی‌هیچ واسطه‌ای بر دلم نشست، همان گونه که بر کوه سینا، و ایمان آوردم، و برادر! زمان گم شد و مکان، و کویر بود، و آن که دعوت به حق می‌کرد محمد(ص) بود، و خدا را شکر که گوش ایمان من به آوای الله آشنا بود و نمی‌دانی که چه خوش بود.

 

با همان عشقی که اباذر با محمد(ص) بیعت کرد، ما به امام خمینی پیوستیم. و برادر، او را ندیده‌ای: دست خداست بر زمین؛ آن همه به صفات خداوندی آراسته است که هنگامی که دست محبتش را بر سر شیفتگان بالا می‌آورد، سایه‌اش زمین و آسمان را می‌پوشاند، و آن زمان که از حکمت و عرفان سخن می‌گوید، می‌بینی که او خود نفس حقیقت است. من بوی خوشش را از نزدیک شنیده‌ام و صورتش را دیده‌ام که قهر موسی را دارد و لطف عیسی را و آرامش سنگین محمد(ص) را .

برادر! ایران، مادر تمدن نوینی است که معیارها و مقیاس‌هایی دیگر دارد و حکمت و فلسفه‌ای دیگر و هنری دیگر و ... ادبیاتی دیگر. من هرگز نمی توانم وسعت مکتبی و فرهنگی این انقلاب را در این نامه تصور کنم،‌اما برایت باز هم خواهم نوشت، هر چند که وقتم بسیار تنگ است.

مادر به تو گفت (در پشت تلفن) که من کار پیدا کرده‌ام. این چنین نیست؛ من زندگی یافته‌ام . عشق خمینی بزرگ و عظمت فرهنگی آن چه می‌گوید، مرا آن چنان شیفته‌ی خود ساخته است که نمی‌توانم جز به حکمتی که در حال تدوین آن هستیم بیندیشم و جز به فرهنگی که در حال احیای آن هستیم بیندیشم و جز به فرهنگی که در حال احیای آن هستیم ... و این فرهنگ آن همه با آن فرهنگ کهنه و منحط غرب متفاوت است و آن همه از آن فاصله دارد که نمی‌توان گفت . کارم در راه خداست (فی سبیل الله) و برای آن پولی دریافت نمی‌کنم.

 

 تنها سهمی اندک از بیت‌المال می برم که خورد و خوراک را بس باشد و بس. جهادی را که آغاز کرده‌ایم، امام خمینی «جهاد سازندگی» نام نهاده است. شمشیرمان قلم است و بیل و کلنگ، و در راه سازندگی ایرانی آزاد گام نهاده‌ایم؛ ایرانی که منشا حرکت نوین تاریخ و خاست گاه فرهنگ نوینی است که دنیای تاریک را سراسر در بر خواهد گرفت.
والسلام - برادرت مرتضی (1358)





صفحات :   
|<  1  2  3  4  5  >>  >  |