سفارش تبلیغ
صبا ویژن
منوی اصلی
مطالب پیشین
دانشنامه مهدویت
مهدویت امام زمان (عج)
لینک دوستان
پیوندهای روزانه
خبرنامه
 
آمار وبلاگ
  • کل بازدید: 773089
  • بازدید امروز: 19
  • بازدید دیروز: 43
  • تعداد کل پست ها: 142
درباره
جستجو
آرشیو مطالب
لوگوی دوستان
تدبیر در قرآن
آیه قرآن
کاربردی



ابر برچسب ها

 

عید وصل دو لاله زیبا شد...

سالروز زلال ترین، نورانی ترین و مقدس ترین پیوند هستی مبارک باد.

 

 

وصلتی در راه است...

صدای زیبای راحیل به گوش میرسد آن پری خوش کلام و خوش صدا به عرش الهی گلواژه های ادبستان عاشقی را در هم مینهد و خطبه ای میخواند از جنس نور...

چراغانی کرده اند فردوس برین را ملائک با لباسی زرنما از جنس تاروپود شوق...

شراب عشق مینوشند و مدهوشند از جام عشق دو گل زیبای طه...

جبرئیل با شاخه های سنبل و میخک جشنی برپا کرده است بهر کوثر و ساقی کوثر...

آری! جشن وصال دو گل گلزار پیغمبر است دو یاس گلشن دلبر...

 

 

چه خوش زینتی است بر ماه ذی حجه، وصال پدر و مادر اهل بیت...

فاطمه جان! در بیان مقام رفیعت همین بس که چون سوار بر مرکب خوشبختی خواستند تو را به خانه سعادت و بخت ببرند جبرئیل لگام اسب بر دست گرفت و میکائیل مشک و عنبر دودکنان و اسرافیل با هفتاد هزار فرشته تکبیر گویان تورا همراهی کردند...

 

بانوی آب و آئینه! براستی اگر علی (ع) نبود همتایی نداشتی...

همچنانکه پیامبر اکرم(ص) خطاب به امام علی (ع) فرمودند: این دخترم بسیار عزیز است ، پس هر که او را گرامى دارد، مرا گرامى داشته و هر که به او توهین نماید، مرا توهین کرده است . و نیز فرمود: خداوند، زمین را مهریّه و صداق دخترم فاطمه قرار داد؛ پس هر که روى زمین راه رود و مخالف وى باشد، همانا غاصب خواهد بود.

 و نیز خطاب به حضرت زهرا فرمودند! تو را به شخصى شوهر دادم ، که سرور تمام صالحان و نیکان دنیا و آخرت مى باشد.

 

 

مبارک باد بر تمام کائنات این لبخند بی زوال پروردگار در گستره خلقت خویش

 

          یاحق

التماس دعای فرج

 

 






 

***محراب مومن***

 

 

براستی شایسته است نامگذاری هفته ای بنام مسجد...

هفته ای که آغازش سی و یکم مرداد ماه است و پایانش؟! و اصلا پایانی ندارد کرامت مکانی مقدس که والاترین کانون احیا و تقویت اندیشه و فرهنگ ناب اسلامی است مکانی که در آن بندگانی از تبار ایمان و تقوا قدم میگذارند.

بدون تردید مسجد، اصلی ترین پایگاه دین، اخلاق و معنویت و عالی ترین مرکز کسب آگاهی است. زیباترین جایگاه پرورش انسان های وارسته و مهم ترین مکان گسترش فعالیت های علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی در جهان اسلام است. مسجد مقدس ترین مکان برای عبادت، نیایش و یاد خداوند متعالی است. و در یک نگاه قلب تپنده ای است که در آن آسمان ها با هم پیوند می خورند و انسان به عنوان گل سرسبد نظام هستی، در آن رشد و تکامل می یابد.

 

 درباره مسجدالقصی و نام گذاری روز جهانی مسجد:

مسجد الاقصی، قبله اول مسلمانان و مکانی است که به دلیل معراج پیامبر صلی الله علیه و آله در قرآن بزرگ شمرده شده، در طول تاریخ بارها دچار کینه جویی های دشمنان اسلام گردیده است. مهم ترین حادثه، آتش زدن مسجد الاقصی در 30 مرداد 1384 به دست یک یهودی استرالیایی تبار به نام دِنیس روهان است. حادثه ناگوار بعد، در جریان جنگ اول اعراب و اسرائیل و نیز جنگ شش روزه رژیم صهیونیستی بر ضد کشورهای اسلامی رخ داد که طی آن، چندین بار شهر بیت المقدس به دست هواپیماهای آن رژیم بمباران شد. از دیگر جنایت های صهیونیست ها، باز کردن درهای مسجد بر روی جهانگردان پس از اشغال این شهر است که با سگ ها و لباس های خلاف عفت عمومی، وارد اماکن مقدس شدند و سبب هتک حرمت این اماکن مقدس گردیدند. و بنابراین اصلی ترین علت از منظر نامگذاری روزی به نام مسجد، به آتش کشیده شدن مسجدالاقصی به دست صهیونیست های افراطی بود. و این یکی از پیشنهادات باارزشی بود که از سوی جمهوری اسلامی به سازمان کنفرانس اسلامی ارائه شد و هفته جهانی مسجد شکل گرفت...

 

 

انواری از معصومان علیهم السلام؛

پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرمایند: «مساجد، انوار خدا هستند». ایشان در سخن دیگری فرمودند: «بهترین زمین ها، مساجد هستند.» و «مساجد، جایگاه پیامبران است». امام حسن علیه السلام نیز می فرماید: «اهل مسجد، زائران خدایند و بر صاحب خانه است که به زائرش هدیه ای دهد». 

 

 

در مسجد دوست، بوی جان پیچیده ست... انفاس خوشش به جمکران پیچیده ست... ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم... از بندگی حضرت معبود زدیم... هرچند ره طلب بسی باریک ست و ایام فراقش چو شب تاریک ست... خوش باش که از پرتو خورشید امید ، پیداست ظهور حضرتش نزدیک ست...

 

 

یاحق

التماس دعای فرج

 

 






 

 

***  دحوالارض  ***

 

 

 

زمین، گاهواره زندگی انسان و تمامی موجوداتِ زنده است، که با تمام کوه ها، دریاها، درّه ها، جنگل ها، چشمه ها و منابع گرانبهایش، نشانه ای از نشانه های آفریدگار به شمار می آید که آن را گسترانیده است.بیست و پنجم ذیقعده مصادف با روز دحوالارض ـ روز گسترش زمین، روز بسیار مبارکی است.

 

 

روز دحوالارض از روزهای پر برکت خدا برای بندگان سالک الی الله است همچنان که از انوار معصومین علیهم السلام ذکر شده است.بنا به فرموده امیر المومنین (ع): نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.توبه، استغفار، عبادت و شب زنده داری از اعمالی است که در شب دحو الارض سفارش و تأکید بسیاری برای انجام دادن آنها شده است. زیارت حضرت امام رضا ـ علیه السلام ـ بهترین و با فضیلت‌ترین عمل مستحبی این روز است.

 


در برخی از روایات این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود(عج) معرفی شده است. در کتاب شریف «المراقبات» روایت است که امام رضا ـ علیه السلام ـ فرموده اند: در شب بیست و پنجم ماه ذى القعده حضرت ابراهیم (ع) و حضرت عیسى (ع) متولد شده اند.

 

 

معنای دحوالارض

«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند. منظور از دحوالارض این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند. از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع پدید آمد. مجموع این گسترده شدن، «دَحو الارض» نام گذاری می شود. 


 

 

 

پروردگار مهربان منٍ!

زمین را به ید توانای خویش گسترانیدی و مرا در منتهای بودنت هم آغوش آن نمودی! آنگاه چشمانم را به عنایت خویش بینا و قلبم را به نور وجودت روشن نمودی... مرا دریاب که در اقیانوس فراق چون تویی در تلاطم روزگار خویش،سوار بر کشتی وصال نجوا میکنم!  

 

******* 

یا حق

التماس دعای فرج

 






 

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهمّ اعنّی فیهِ على صِیامِهِ وقیامِهِ وجَنّبنی فیهِ من هَفَواتِهِ وآثامِهِ وارْزُقْنی فیهِ ذِکْرَکَ بِدوامِهِ بتوفیقِکَ یا هادیَ المُضِلّین.

*** 

خدایا یارى کن مرا در این روز بر روزه گرفتن و عبـادت و برکنارم دار در آن از بیهودگى و گناهان و روزیم کن در آن یادت را براى همیشه به توفیق خودت اى راهنماى گمراهان

 


بارخدایا؛

وسوسه های نفس نگذاشت، جانم  در

نهر رجب تطهیرشود؛

از در آویختگان درخت طوبای شعبان هم که نبودم؛

ترحم فرما و در دریای رحمت رمضانت مستقرم نما

 

 


... عازم یک سفرم ، سفری دور به جایی نزدیک

سفری از خود من تا به خودم ، مدتی هست نگاهم

به تماشای خداست و امیدم به خداوندی اوست

فرا رسیدن ماه نزول قرآن،

 ماه بارش باران رحمت الهی مبارک



کاش در این رمضان لایق دیدار شوم
سحری با نظر لطف تو بیدار شوم
کاش منت بگذاری به سرم مهدی جان
تا که همسفره تو لحظه افطار شوم.

 

یاحق

التماس دعای فرج






بسم الله الرحمن الرحیم

- می گویند باید از حضرت علی (علیه السلام) الگو بگیریم!‌ اما چگونه؟!... من یک جوان هستم! یک جوان با خصوصیات خاص دوران جوانی! یک جوان با شور و نشاط خاص این دوران که به خنده و تفریح، به شور و احساسات نیاز دارد و به الگویی که مرا به شور آورد!

- با تمام این حرفها، باز هم بهترین الگو برای تو و برای همه،‌مولای متقیان است: و بخصوص جوانی شان!

- جوانی حضرت علی (علیه السلام) ؟!
الگو گرفتن یک الگو

- بله ! خود امیرالمؤمنین هم در جوانی شان، الگو داشته اند. الگویشان هم پیامبر بوده است. علی (علیه السلام) از شش سالگی همراه و همراز پیامبر و در خانه ایشان زندگی می کرده اند و در همه امور زندگی شان، حتی جزیی ترین مسائل هم به پیامبر اقتدا می نمودند. یعنی خود ایشان هم از یک انسان کامل و والای دیگر، الگو می گرفته اند.

- اما چگونه ؟!

- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و علی (علیه السلام) همواره با هم بودند، از هنگام عبادت و






 

بسم الله الرحمن الرحیم

امام هادی را بهتر بشناسیم

 

 

امام هادی(علیه السلام) دهمین رهبر آسمانی است که از سوی پیامبر گرامی(صلی الله علیه و آله وسلم) برای اداره امور امت اسلامی معرفی شده است. از نگاه پیروان اهل بیت(علیهم السلام) امامت و رهبری جامعه تا دوازده نسل بر اساس فرمان الهی و پیامبر(ص) و امامان قبلی تعیین و به جامعه معرفی شده‌اند، در این زنجیره نورانی امام علی النقی معروف به امام هادی و ابوالحسن ثالث دهمین خورشید هدایت امت اسلامی است.

این رهبر بزرگوار، فرزند امام جواد(علیه السلام) نوه امام رضا(علیه السلام) است که در روستایی از اطراف مدینه به نام «صریا» به دنیا آمد. مادرش کنیزی با فضیلت و پارسا بود که سمانه نام داشت.

تاملی در معنی و مفهوم «هادی» که معروف‌ترین لقب آن بزرگوار است، بسیاری از حقایق را روشن






بسم الله الرحمن الرحیم

وقتی حجر بن عَدی و یارانش به «مَرجُ العذراء» در نزدکی شام رسیدند، او که خود فاتح آن سرزمین بود، گفت: من اولین مسلمانی بودم که در این منطقه تکبیر گفتم و خدا را یاد کردم، اینک دست‌بسته و اسیر مرا به این جا آورده‌اند!

وهابیت کوردل که همواره ادعای دروغین خود مبنی بر بی‌احترامی تشیع به صحابی پیامبر اعظم(ص) را در بوق و کرنا می‌کند، در اقدامی ننگین‌ و با نبش قبر نورانی «حجر بن عَدی» و ربودن پیکر مطهرش، چهره واقعی خود را نشان داد.

انتشار خبر تعرض به قبر نورانی حُجر بن عَدی -که به اشتباه معمولا عُدَی خوانده می‌شود- به همراه تصاویر دردناک از این فاجعه غیراخلاقی قلب میلیون‌ها مسلمان ـ اعم از شیعه و سنی ـ را به درد آورد.

این در حالی است که حجر از صحابی پیامبر(ص) به شمار می‌رود و اهل تسنن احترام بالایی برای صحابی رسول‌الله(ص) قائلند، از این رو باید میان برادران اهل تسنن با وهابی‌ها تفکیک قائل شد.

حجت‌الاسلام جواد محدثی از نویسندگان مشهور حوزوی،‌ آخرین بخش از کتاب «آشنایی با اسوه‌ها» را به معرفی «حجر بن عَدی» اختصاص داده است. وی در این کتاب که بیش از یک دهه پیش تألیف شده است، حجر و یاران همراهش را از شهدای افتخار آفرین تاریخ معرفی می‌کند که در عصر سکوت و خفقان، فریاد ظلم‌ستیزی سر دادند و تأکید می‌کند: حجر و یاران او، برای جوانان فضیلت‌خواه جامعه ما و همه امت اسلامی در سراسر جهان، سرمشق ایمان، جهاد، هجرت، فداکاری، مبارزه با فساد، امر به معروف و نهی از منکر، دفاع از حق و افشای چهره نفاقند.

حجت‌الاسلام محدثی در ادامه با برداشتی آزاد از کتاب «لبیب وجیه بیضون» (نویسنده سوری) تحت عنوان «حجر بن عَدی الکِندی، راهب اصحاب محمد» (1)، به معرفی این شهید راه ولایت و محبت علی(ع) می‌پردازد که گزیده‌ای از آن را به انتخاب خبرگزاری فارس می‌خوانید.

* شناخت اجمالی

یکی از قبایلی که در کوفه می‌زیست «کِنده» بود. حجر را به سبب آن که از این قبیله بود، حجر بن عَدی کِندی می‌گفتند. چون اهل خیر بود و قدم در مسیر خیر می‌گذاشت، به «حُجر الخیر» نیز معروف بود.

پیش اسلام به دنیا آمده بود؛ اما در سال های آخر عمر رسول خدا(ص) توفیق یافت که مسلمان شود. از این رو، بهره‌گیری وی از حضور پیامبر، چندسالی بیش نبود؛ اما پیوسته در عمر خویش، پیکارگری در راه حق بود. در جنگ قادسیه در زمان خلیفه دوم حضور داشت و فاتح «مَرج عذرا» بود. (2)

وی، عابدی پارسا، مجاهدی ظلم‌ستیز، آمر به معروف و ناهی از منکر بود و از پیامبر خدا و امیرمؤمنان حدیث روایت می‌کرد. او شیفته نماز و نیایش، مستجاب الدعوه و از اصحاب برجسته پیامبر خدا (ص) بود. چنان دلباخته زهد و عبادت و نماز و روزه بود که او را «راهب اصحاب محمد» می‌گفتند(3). پیوسته باوضو بود. هرگاه وضو می‌ساخت، به نماز می‌ایستاد. هم در زیبایی چهره، از خوش سیماترین مردان کوفه بود(4) و هم در زیبایی روح و کمال اخلاقی، از نوادر روزگار به شمار می‌رفت.

اگر تولد او را - آنچنان که گفته‌اند - در عصر جاهلیت بدانیم، هنگامی که پس از فتح مکه به اسلام گروید، حدود 27 سال داشت. هر چند دیر اسلام آورد و سن او در آن هنگام چندان زیاد نبود، ولی در عمق ایمان و صداقت عقیده و باور استوار نسبت به دین خدا و رسالت پیامبر، از بسیاری کهن‌سالان و سابقه‌داران پیشتر و بارزتر بود.

به تعبیر مرحوم «سیّد محسن امین»: حجر، از نیکان صحابه بود، فرماندهی شجاع، بلند همت، عابد و زاهد، مستجاب الدعوه، عارف به خدا، مطیع محض فرمان پروردگار، حق‌گوی صریح، ظلم‌ستیز صبور، بی‌هراس از شهادت، ایثارگر در راه خدا و از هواداران خالص امیرالمؤمنین علیه السلام بود. این که از سوی حضرت علی به فرماندهی سپاه در جنگ جمل و صفین برگزیده شد، نشانه شجاعت اوست. حاضر بود که بمیرد، ولی خواری و ذلت نپذیرد. آغوش به روی شهادت گشود؛ اما حاضر نشد از علی بیزاری بجوید و خود را از مرگ برهاند و حاضر شد که پسرش پیش از خودش شهید شود، تا مبادا با دیدن تیغ جلاد بالای سر پدرش، سست شود و دست از ولای علی بردارد... . (5)

اینها گوشه‌ای از فضیلت های اخلاقی و روحی حجربن عدی است، که او را شایسته الگو بودن برای هر مسلمان حق جو و شهادت طب و وفادار به آرمان‌های والا ساخته است.

* همپای حجر، در حوادث تاریخی

حجر بن عدی پس از افتخار شرف‌یابی به محضر رسول خدا(ص) و ایمان آوردن به آیین او، پیوسته در راه گسترش این مکتب و دفاع از آن می‌کوشید، سخنان پیامبر را می‌شنید و به دیگران می‌رساند. چون در عراق می‌زیست، از حوادث مدینه که مرکز خلافت بود، کمی دور بود؛ اما در جریان حق و باطل بی‌تفاوت نبود.

وقتی یار پارسا و انقلابی پیامبر، ابوذر غفاری را به «رَبَذه» تبعید کردند و آن بزرگ‌مرد در تبعیدگاهش غریبانه به شهادت رسید، حجر بن عدی و مالک اشتر از جمله کسانی بودند که شاهد جان‌باختن ابوذر بودند و بر پیکر آن صحابی نستوه، نماز خواندند. (6)

در دوران خلافت عثمان، حجر بن عدی در کوفه می‌زیست. خلاف‌کاری‌های عثمان گسترش یافته و آوازه آن به همه جا رسیده بود. 12 نفر از چهره‌های برجسته و پارسا و مقتدر کوفه، به خلیفه سوم نامه نوشتند و ضمن انتقاد از عملکرد نادرست او در امور مسلمانان، او را نهی از منکر کردند و راه صلاح و اصلاح را به وی یادآور شدند. حجر بن عدی نیز یکی از نویسندگان این نامه اعتراض آمیز بود. (7)

موضع سیاسی حجر، جانبداری از حق مجسم در وجود علی‌بن ابی‌طالب علیه السلام بود و با حکمان غاصب هرگز کنار نیامد و در اعلام مواضع خویش بی‌پروا بود و سازش کاری نداشت.

وی شاهد ماجراهای تلخ آن روزگار در عرصه خلافت و حکومت بود و خون دل می‌خورد، تا آن که پس از کشته شدن عثمان، حجر بن عدی فرصت را مغتنم شمرد و در جبهه نورانی علوی، همه ظرفیت وجودی خویش را به کار گرفت و با همه توان به میدان آمد. حتی در عرصه فرهنگ دینی و نقل حدیث نیز از راویان معتبری به شمار می‌آمد که تنها از علی(ع) روایت می‌کرد، نه از دیگران! و در سروده‌های خویش حتی در میدان جنگ جمل، علی علیه السلام را وصی راستین پیامبر خدا معرفی می‌کرد و از خداوند متعال، سلامتی آن وجود پربرکت و هدایتگر را که ولی خدا و وصی پیامبر بود، مسئلت می‌کرد.

در دوران خلافت امیرالمؤمنین علیه السلام، زمانی که






 

بسم الله الرحمن الرحیم  

گروه عقائد شیعه

چرا با وجود حضرت علی(علیه السلام)، فاطمه زهرا (سلام الله علیها) پشت در رفت؟   
طرح شبهه:

چگونه مى‌توان باور داشت که با وجود علی (ع) در درون منزل،‌ همسر او براى باز کردن در خانه برود! چرا خود علی (ع) براى بازکردن در نرفت؟
نقد و بررسی:

أوّلاً: آن چه که از برخى از روایات استفاده مى‏شود: حضرت فاطمه سلام الله علیها نزدیک در ورودى منزل نشسته بود و با دیدن عمر و همراهان وى، در را به روى آنان بست.

مرحوم عیاشى در تفسیر، شیخ مفید در الإختصاص و... نوشته‌اند:

قال: قال عمر قوموا بنا إلیه فقام أبو بکر وعمر وعثمان وخالد بن الولید و المغیرة بن شعبة وأبو عبیدة بن الجراح وسالم مولى أبی حذیفة وقنفذ وقمت معهم فلما انتهینا إلى الباب فرأتهم فاطمة صلوات الله علیها أغلقت الباب فی وجوههم وهی لا تشک أن لا یدخل علیها إلا باذنها، فضرب عمر الباب برجله فکسره، وکان من سعف، ثم دخلوا فأخرجوا علیا ( علیه السلام ) ملببا....

عمر گفت: برخیزید تا پیش او (علی) برویم، پس ابوبکر، عمر، عثمان،‌ خالد بن ولید، مغیرة بن شعبة،‌ ابوعبید جراح، سالم مولى ابوحذیفة، قنفذ و من به همراه او راه افتادیم، چون نزدیک خانه رسیدیم، فاطمه آنان را دید و لذا در را بست و شک نداشت که بدون اجازه وارد نخواهند شد، عمر در را با لگد شکست، سپس وارد خانه شدند و علی را بیرون آوردند در حالى که به خاطر این پیروزى الله اکبر مى‌گفتند.

السمرقندى المعروف بالعیاشی، أبى النضر محمد بن مسعود بن عیاش السلمى (متوفای320هـ)، تفسیر العیاشی، ج2، ص67، تحقیق: تحقیق وتصحیح وتعلیق: السید هاشم الرسولی المحلاتی، ناشر: المکتبة العلمیة الإسلامیة – طهران.

الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العکبری، البغدادی (متوفای413هـ) الاختصاص ص 186، تحقیق: علی أکبر الغفاری، السید محمود الزرندی، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت، الطبعة: الثانیة، 1414هـ - 1993 م.

المجلسی، محمد باقر (متوفای 1111هـ)، بحار الأنوار، ج 28، ص 227، تحقیق: محمد الباقر البهبودی، ناشر: مؤسسة الوفاء - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة المصححة، 1403 - 1983 م.

و در روایت سلیم نیز آمده:

ثُمَّ أَقْبَلَ حَتَّى انْتَهَى إِلَى بَابِ عَلِیٍّ وَفَاطِمَةُ علیهما السلام قَاعِدَةٌ خَلْفَ الْبَابِ قَدْ عَصَبَتْ رَأْسَهَا وَنَحَلَ جِسْمُهَا فِی وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَأَقْبَلَ عُمَرُ حَتَّى ضَرَبَ الْبَابَ ثُمَّ نَادَى یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ [افْتَحِ الْبَابَ‏] فَقَالَتْ فَاطِمَةُ یَا عُمَرُ مَا لَنَا وَلَکَ لَا تَدَعُنَا وَمَا نَحْنُ فِیهِ قَالَ افْتَحِی الْبَابَ وَإِلَّا أَحْرَقْنَاهُ عَلَیْکُمْ فَقَالَتْ یَا عُمَرُ أَمَا تَتَّقِی اللَّهَ عَزَّ وَجَلَّ تَدْخُلُ عَلَى بَیْتِی وَتَهْجُمُ عَلَى دَارِی فَأَبَى أَنْ یَنْصَرِفَ ثُمَّ دَعَا عُمَرُ بِالنَّارِ فَأَضْرَمَهَا فِی الْبَابِ فَأَحْرَقَ الْبَابَ.

عمر آمد تا به خانه رسید، فاطمه پشت در نشسته بود، سرش را بسته بود و بدنش از غم از دست دادن پدر نحیف و لاغر شده بود، عمر در را کوبید و گفت: اى پسر ابوطالب! در را باز کن، فاطمه فرمود: اى عمر به ما چه کار دارى؟ ما را با مصیبتى که گرفتارش شده‌ایم تنها بگذار. عمر گفت: در را باز کن وگرنه خانه را به آتش مى‌کشم. فاطمه فرمود: آیا از خداوند نمى‌ترسى که وارد خانه ما مى‌شوی، عمر بازنگشت و آتش خواست و آتش را بر در خانه افکند و آن را سوزاند.






بسم الله الرحمن الرحیم

سلام

یک مطلب زیبا و طلایی از دکتر حسن عباسی:



 حضرت حجت همانطور که در روایتی داریم که ائمه چراغ هدایت هستند،

مانند فانوسی است که به کشتی نشینان راه را نشان می دهد و ناخدایان کشتی ها هستند

 که باید خود را در طوفان ها و تاریکی ها به ساحل امن آنان برسانند؛

 بنابراین ما باید به سمت آن حضرت برویم نه آنکه منتظر باشیم تا او بیاید.






صفحات :   
|<  1  2  |