بسم الله الرحمن الرحیم

زندگینامه حضرت زهراء

نام؛ حضرت فاطمه(علیها سلام)
القاب؛ زهرا،صدیقه،طاهره،مبارکه-زکیّه-راضیّه-مرضیّه-محدّثه-بتول

مشهورترین لقب آن حضرت «زهرا» است.

کنیه؛ ام‏ابیها وام‏النّبى (صلی الله علیه و آله و سلم)

نام پدر؛ حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله و سلم
نام مادر؛ بانو خدیجة کبری (علیها سلام)
تاریخ تولد؛ بیستم جمادی الثانی پنجم بعثت مکه مکرمه
مدت عمر؛ 18 سال

فرزندان: 1. امام حسن مجتبى (ع). 2. امام حسین (ع). 3. زینب کبرى (س). 4. ام‏کلثوم (س)

تاریخ شهادت؛ سوم جمادى الآخر سال 11 هجرى، 95 روز پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) به خاطر تألمات و رنج‏هایى که پس از وفات رسول خدا(ص) و غصب خلافت امیرالمؤمنین على (ع) متحمل شده بود و پس از چهل (یا45) روز بیمارى به شهادت رسید. )به روایتی: سیزدهم جمادی الاول سال یازدهم هجری)


مرقد شریف؛ نامعلوم بخاطر حکمت‌های الهی

 

فاطمه زهرا(س) تولد و لقبهای او   

 فاطمه (س) دختر حضرت  محمد (ص)، رسول خدا، پیغمبر اسلام، و مادر او خدیجه دختر خویلد است. با همه کوششی که بکار رفته است متاسفانه دربارة سال تولد دختر پیغمبر (ص) اطلاع درست و دقیقی نمی توان داد. زهرا، صدیقه، طاهره، راضیه، مرضیه، مبارکه، بتول‌ و لقب های دیگر، از جمله القابی هستند که محدثان اسلامی، برای دختر پیغمبر نوشته اند. از این جمله لقب زهرا از شهرت بیشتری برخوردار است، و گاه با او همراه می آید (فاطمه زهرا) و یا بصورت ترکیب عربی (فاطمهُ الزَّهراء) .زهرا که در تداول بیشتر بجای نام او بکار می رود در لغت(به معنی) درخشنده، روشن و مرادف هایی از این گونه(است). و این لقب از هر جهت برازندة این بانوست.او چهره درخشان زن مسلمان، فروغ تابناک (تابان) معرفت و نمونه روشن پرهیزگاری و خداپرستی است.

نامگذاری فاطمه(س)

ـ در کتابهای شیعه و سنی روایتی می بینیم که پیغمبر فرمود او را فاطمه نامیدند، چون خود و شیعیان او از آتش دوزخ بریده اند. قتال نیشابوری ضمن حدیثی از امام صادق آورده است که چون از بدی ها بریده شد او را فاطمه نامیده اند.

دوران کودکی:  

ـ پرورش زهرا در کنار پدرش رسول خدا و در خانه نبوت بود، ‌آنجا که فرود آمدنگا ه فرشتگان،‌ و مرکز  نزول وحی و آیه های قرآن است. او در خانه تنها بود و دوران خردسالی را به تنهایی می گذراند. دو خواهر او رقیه و ام کلثوم سالیانی چند از او بزرگتر بودند. در این خانه بود که تکبیر گفتن، روی به خداایستادن، و هر شبانه روز، در اوقاتی خاص، پروردگار  یکتا را ،به بزرگی یاد نمودن، آغاز شد. او که مستقیم با(پیامبر) گیرنده دستورات {خداوند} مربوط بود، جداگانه می آموخت. هر روز برایش آزمایشی و هر شب ریاضتی بود، که پیوسته دشوارتر و دردناک تر می شد. تهدید، خشونت، آزار، گرسنگی و سختی زندگانی...

 {قضای الهی ، در همان سالهای تبعید ومحاصره اقتصادی در شعب، مادر وابوطالب را در یک سال از او جدا کرد ، رحلت مادر وابوطالب مسولیت فاطمه  رادر قبال پدر ،بیشتر کرد وپیامبراو را (امّ ابیها ) مام پدر نامید. او برای پدرش هم دختر و هم مادر بود}

 

همگامی با پدر

  فاطمه (س) از همان دوران کودکی که در کشمکش‏های پدر با مشرکان با او همراه همگام بود
او در جریان نقشه ترور پیامبر قرار گرفته و پدر را مضطربانه از این واقعه هشدار داد
دشمن شکمبه شتر یا گوسفند بر سر پدر می‏ریزد و او با دستهای کوچک خود آنها را از سر و روی پدر پاک می‏کند.پدرش را کتک می‏زنند و او از شدت تاثر می‏گرید و پدر را نوازش می‏کند
بر بدن پدرش جراحات وارد می‏کنند او هم چون پرستاری مهربان بر آن جراحات مرهم می‏گذارد
والحق که این دختر را چه تحملی در رنجها و نامردی‏ها بود و چه آثاری از خدمات ارزنده.


السلام علی البتول الطاهرة ؛ الصدیقة المعصومة، المغصوبة حقها و الممنوعة ارثها
السلام علی بضعة لحمه و صمیم قلبه و رحمة اله و برکاته

 

هجرت به مدینه  

ـ مکه همه کوششهای خود را برای خاموش ساختن این فروغ خدایی بکار برد، اما از این کوشش سودی نبرد. طرح محاصره اقتصادی ـ آخرین مبارزه قریش ـ با شکست روبرو گردید. تا آنجا که تصمیم به قتل پیامبر گرفتند که آنهم با هجرت پیامبر به مدینه که چند سال بعد، مبدا تاریخ مسلمانان گردید و تا امروز هم بنام «تاریخ هجری» متداول است، خنثی شد. چون اندک اندک کارها سر و سامانی یافت و مسجدی آماده گردید، و مهاجران در خانه های تازه جای گرفتند، پدرش دستور هجرت وی را داد.

 همسر و همسفر علی (ع)

دو سال یا اندکی بیشتر از اقامت مهاجران در مدینه گذشت، در این سال دگرگونی چشمگیری در وضع سیاسی و اجتماعی مسلمانان پدید گردید. نیز بعضی سریه ها (دسته اعزامی به جنگ که پیامبر شخصا در آن دسته شرکت نداشت) با پیروزی برگشتند. مهمتر از همه پیروزی در غزوه بدر بود که قدرت افسانه ای مکه را درهم ریخت، و حشمت خیره کنندة سران قریش را از میان برد.

ـ در زندگانی داخلی رسول خدا (ص) نیز تغییری رخ داد. سوده دختر زمعه بن قیس و عایشه دختر ابوبکر، در خانه او بسر می بردند. حال اگر فاطمه (س) به خانة شوی برود،‌ درخانه پدرش کسانی هستند که نگاهبان حال او باشند. لذا پدرش از میان همه, پسر عموی خود علی بن ابیطالب را برای شوهری او برگزید 

 ازدواج حضرت  فاطمه (س) و حضرت علی (ع)

 امیر المومنان علی علیه السلام که خود در خانه پیامبر گرامی اسلام بزرگ شده بود و خوی و خلق و فضیلت و تقوی و پرهیزکاری و ادب فاطمه زهرا علیهاالسلام را کاملا می دانست و از صمیم قلب او را دوست می داشت و به او علاقه خاصی داشته و شاید هم ساعتها درباره او فکر کرده بود که چگونه از او خواستگاری کند، آن حضرت در آن برهه از زمان اوضاع بحرانی اسلام و گرفتاریهای زیادی که رسول خدا صلی الله علیه وآله داشت و فقر اقتصادی که دامنگیر مسلمین در آن روزها بود در نظر داشته، بدین جهت اقدام به خواستگاری از آن حضرت نکرده بود، ولی زمان در حرکت خود این موقعیت را پیش آورد که تصمیم بگیرد، علاقه درونی خود را ظاهر سازد و به خواستگاری زهرای اطهر برود، این بود که روزی خود را آماده کرده و عبای تمیزی پوشید و کفشهای تقریباً نویی به پا کرد و به طرف خانه پیامبر خدا رسول مصطفی صلی الله علیه وآله راه افتاد.

آن روز پیامبر خدا در اطاق یکی از زنان خویش(ام سلمه) تشریف داشت که علی علیه السلام حلقه در را به صدا در آورد، پیامبر خدا به ام سلمه فرمود: ام سلمه پاشو در را باز کن، که کوبنده در مردی است که خدا و رسولش او را دوست می دارند و او هم خدا و رسولش را دوست می دارد.

ام سلمه گفت: فدایت شوم یا رسول الله،کیست آن مرد که ندیده درباره او چنین سخن می گوئی؟

پیامبر فرمود: او برادر و پسر عموی من و محبوبترین خلق خدا در نزد من است.

ام سلمه می گوید با شتاب بسوی در رفته و آن را باز کردم، دیدم امیر المومــــــــــنان علی علیه السلام است در حالی که حجب و حیا تمام وجودش را گرفته بود وارد محضر رسول خدا صلی الله علیه و آله شد سلام داد، پیامبر خدا جواب سلام او را با لحن شیرینی گرفت و او را در مقابل خودش نشانید، دیدم که امیر المومنین علی علیه السلام سرش را بزیر انداخته و از نهایت حیا با سر انگشتان خود زمین را لمس می کرد و از گفتن درخواستش خجالت می کشید، پیامبر خدا هم ساکت بود فقط دیده به صورت علی مرتضی دوخته مثل کسی که در انتظار مطلبی باشد به چهره او می نگریست، چند لحظه تند و سریع در حالی که قلب ها در سینه ها می طپید گذشت، بالاخره رسول خدا صلی الله علیه و آله سکوت را شکست به امیر المومنین علی علیه السلام فرمود:

یا علی گویا برای حاجت و درخواستی پیش من آمده ای که از اظهار و به زبان آوردن آن خجالت می کشی!

یا علی، حاجت خود را بخواه و اطمینان داشته باش که انشاءالله پذیرفته خواهد شد!

امیر المومنان علی علیه السلام در حالی که عرق شرم وحیاء در جبین مبارکش چون شبنم های سحری روی گلهای ظریف و زیبا نقش می بندد نقش بسته بود، با خجلت و کم روئی عرض کرد:

یا رسول الله؛ پدر و مادرم فدای تو باد، من در خانه شما بزرگ شده ام و از الطاف بینهایت شما برخوردار گشته ام، شما بهتر از پدر و مادر در تربیت و تأدیب من کوشیده و به برکت وجود شما براه خدا هدایت شده ام، یا رسول الله، بخدا سوگند من وجود مقدس شما را دوست می دارم، اندوخته دنیا و آخرت من شما هستی، و خداوند متعال بوسیله شما هر چیزی به من مرحمت فرموده است،اکنون موقع آن شده است که برای خود همسری انتخاب کنم و تشکیل خانواده دهم و با وی مانوس گردم و از تنها بودن در آمده و از ناراحتیهای خویش بکاهم، اینک بحضور شما آمده ام تا از دخترت فاطمه زهراء خواستگاری کنم، اگر صلاح بدانید او را بر من تزویج فرمائید تا سعادت بزرگی نصیب من گردد.

به به چه خواستگاری زیبایی؟ چه جمله های پرمحتوایی؟ چه اخلاص و صمیمیت و صفایی؟ چه گفتار دور از رنگ و ریایی؟ چرا مکتبهای تربیتی جهان عینکهای ریز و درشت بین خود را به چشمهایشان نمی زنند زندگی سرتاپا صدق و صفا و مهر و وفا ائمه طاهرین علیهم السلام را مطالعه نمی کنند؟ چرا آزادی توأم با تقوی را جهانیان در فکر و عمل و گفتار از خاندان پیغمبر و آل پیغمبر یاد نمی گیرند؟ چرا ایمان و اخلاص را جوانان در مسئله خواستگاری از امیر المومنان بر دل نمی سپارند چرا و چرا؟ و هزاران چرای دیگر؟؟؟

وقتی رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله تقاضای امیر المومنان علی علیه السلام را با صفا و صمیمیت از زبان آن حضرت شنید با اینکه پیغمبر بود(اولی بنفس) همه و می توانست بلادرنگ جواب(مثبت) به علی علیه السلام بدهد و فاطمه علیهاالسلام هم هرگز با قول پدرش مخالفت نمی کرد، ولی پیامبر اینکار را نکرد در حالی که از سرور و شادمانی چهره مبارکش چون خورشید تلألؤ می کرد فرمود:

علی جان خواسته تو را با فاطمه در میان می گذارم و نظرش را بدست آورده و بر تو جواب می دهم.

و آنگاه پیامبر به نزد دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها رفته و جریان خواستگاری امیر المومنان علی علیه السلام را به او رسانید، فرمود:

دخترم؛ فاطمه می دانی که من تو را دوست می دارم و پسر عمم علی بن ابی طالب را هم خوب می شناسی؛ که در فضل و تقوی و پرهیزکاری و صدق و صفا و اخلاص و ایمان هیچکس به پای او نمی رسد، اینک او برای خواستگاری تو آمده است، آیا اجازه می دهی وعده عقد تو را بر او بدهم؟

سکوت سراپای وجود حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا علیها السلام را فرا گرفته بود، در حالی که سخنان پدر بزرگوارش را کاملا می شنید ولی از شرم و حیاء هیچی نمی گفت، سرش را پائین انداخته مثل گل شکوفا می شد و دل پاکش در سینه می طپید، و می دانست که پدرش هیچ کاری را بدون فرمان خدا انجام نمی دهد و صلاح او را هم بهتر می داند و حتما خدا هم همین را می خواهد که او همسر امیر مومنان و سرور پرهیزکاران اسداله الغالب علی بن ابی طالب علیه السلام باشد و حتما پدرش هم همین را می خواهد، این بود که هیچی نمی گفت، پیامبر خدا وقتی دختر معصوم و پاکش را در همان حالت سکوت دید با صدای نرم و لطیف در حالی که اشک شوق دور چشمانش حلقه زده بود فرمود:

الله اکبر، سکوتها اقرارها.

این است که می گویند سکوت دختران در آنجا گویای رضایت است.

رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله پس از کسب اجازه و دانستن رضایت دخترش فاطمه زهرا علیها السلام به نزد علی علیه السلام برگشت در حالی که خنده نمکینی بر لبان مبارکش نقش بسته بود، سکوت فاطمه که در حقیقت رضایت فاطمه علیها السلام بود به امیر المومنین علی علیه السلام اطلاع داد و فرمود:

یا علی می خواهی بشارتی به تو بدهم و رازی را در این باره بر تو آشکار سازم تا تو خوشحال و شادمان شوی؟

علی علیه السلام در حالی که از شنیدن جواب مثبت برای ازدواج با بانوی بانوان فاطمه زهرا علیها السلام به وجد آمده و خیلی خوشحال بود عرض کرد:

ای پیامبر خدا؛ خودم و پدر و مادرم فدایت باد، شما همیشه خوش خبر و خوش زبان بوده اید بفرمائید!

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

یا علی قبل از اینکه امروز تو پیش من بیائی و از دخترم فاطمه خواستگاری کنی، جبرئیل از سوی خدای تعالی نازل شد و و گفت: یا محمد؛ خدای عزوعلی تو را از بین تمام مخلوقاتش برگزیده و به رسالت و نبوت انتخاب فرمود، و علی علیه السلام را از دیگران برگزید برادر و وزیر و(وصی) تو قرار داد، باید دخترت فاطمه سلام الله علیها را به عقد او در آوری و مجلس جشن ازدواج آنان در عالم بالا و در حضور فرشتگان برگزار شده است و خداوند در آینده دو فرزند پاک و نجیب و طیب و طاهر به آنان عطا خواهد نمود، یا علی؛ هنوز جبرئیل بالا نرفته بود که تو درب منزل ما را زدی، و برای خواستگاری دخترم فاطمه آمدی

تولد امام حسن (ع) و جنگ احد:  

ـ رمضان سال سوم هجرت می رسد، ولادت فرزندش حسن (ع) خاطرة شیرین پیروزیهای جنگ بدر را که در رمضان سال پیش رخ داد شیرین تر می سازد. اما روزهایی چند پس از این ولادت فرخنده، گرد اندوه شهر را می پوشاند. مکه و مدینه بار دیگر مقابل هم (می ایستند) حمزه عموی پیغمبر (ص) سردار دلیر مسلمانان و هفتاد و چهار تن نو مسلمان در این جنگ به شهادت می رسند. فاطمه (س) هر دو یا سه روز خود را به احد می رساند و بر مزار شهیدان می گریست و آنانرا دعا می کرد.

 

ـ اندک اندک خاطرة تلخ جنگ احد فراموش می شود. خانه های درهم ریخته از نو سر و سامان می گیرد و زنان بی سرپرست به خانة شوی می روند. حمله های تعرضی بر فرصت جویان آغاز می گردد. دسته های اعزامی به خارج مدینه، به پیروزی می رسند. در شعبان سال چهارم، ولادت حسین (ع) گرمی تازه ای به خانة علی (ع) می دهد و پس از این دو، زینب، ام کلثوم و محسن.

  مقام و منزلت فاطمه (س)

 بیان ما از شأن و جلال فاطمه (س) و عظمت و فضائل او در حد فهم و ادراک محدود ماست و آن هم بدان امید است که باشداز آسمان ولایت او روزنه‏ای در اندیشه و روان پدید آید، دل مان به نور وجودش روشن گردد و درس آموزی از او ما را در برابر حوادث روزگار مقاوم سازد

فأمّا انبنتی فاطمه فانها سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین

او برترین بانوی اسلام و سیده زنان عالم است. گوهری تابناک در منظومه و رشته نسل پیامبر است و فرشته‏ای است از ملکوت اعلی. او همسر شهید است و امام شهیدان، تربیت کننده نسل شهید است و خود زن شهیده، واجد کمالات انسانی است و نمونه تربیت محمد صلی الله علیه و آله
او تنها زنی است که از همان آغاز حیات و تشکّل، براساس اصول متعالی اسلام و ارزشهای اسلامی رشد و پرورش یافته و به درجه‏ای رسیده است که او را در عالم زنان همتائی و در عالم مردان کفی جز علی (ع) نبوده است. سرمایه‏گذاری‏های تربیتی پیامبر (ص) درباره او ثمر داد و کوشش‏های خود او نیز عاملی مهم در رشد او بحساب می‏آمده است

فاطمه (س) انسان است ولی تعبیرات رسول خدا (ص) درباره او تعبیر فرشته‏ای است در صورت انسان. رسول خدا (ص) فرمود :

"فاطمة خلقت حوریة فی صورة انسیة

یا فاطمه، ان الله اصطفاک و طهرک و اصطفاک علی نساء العالمین "

ای فاطمه (س) خدای ترا برگزید و مطهرت گردانید و ترا بر زنان جهان برتری داده و گزینش و انتخاب کرده است.

 

و براساس پاره‏ای از دیگر روایات او فوق فرشته است و حتی فرشتگان در خدمت او بودند، و از انفاس قدسیه‏اش بهره می‏گرفتند.
کدام فرشته است که خدای را چون فاطمه (س) با تمام وجود پرستیده باشد؟ و با آن همه علم و ایمان و اخلاص در پیشگاه او به خضوع و خشوع بایستد؟ و کدام فرشته است که پیک الهی در ورود به آستانش از او اجازه بطلبد؟ روایات و اسناد ما نشان می‏دهند که از حتی از فرشتگان مقرّب خدای هم برتر است و حتی فرشته مرگ در زمان رحلت رسول خدا (ص) باید از او اجازه ورود بطلبد.

 

به نص بسیاری از احادیث و روایات فاطمه (س) از بسیاری از انبیای گذشته افضل بود، و حتی روایات ما در این زمینه استثنائی قائل نشده‏اند. پاره‏ای از روایات گویند که پیامبران حتی همشأن و همتای فاطمه (س) در ازدواج نبودند و اگر علی نبود برای فاطمه (س) کفوی نبود

یا فاطمة منا خیر الانبیاء و هو ابوک و منا خیر الاوصیاء و هو بعلک و منا خیر الشهداء و هو حمزة عم ابیک و منها من له جناحان یطیر بهما فی الجنة حیث شاء و هو جعفر ابن عم ابیک و منا سبطا هذه الامة و سید شباب اهل الجنة الحسن و الحسین و هما ابناک و اللذی نفسی بیده منا مهدی هذه الامه و هو من ولدک

ای فاطمه (س) بهترین پیامبران از ماست و آن پدر تست و بهترین اوصیاء از ماست و آن شوهر تست و بهترین شهیدان از ماست که آن حمزه سیدالشهداء عموی پدر تست و از ما شهیدی است که او را در بهشت دو بال است که به وسیله آن در بهشت بهر کجای که بخواهد پرواز می‏کند و آن جعفر پسر عموی پیامبر تست و از ما دو سبط پیامبر این امتند که سید جوانان اهل بهشتند و آن حسن و حسین دو پسر تو هستند و قسم به آنکس که جانم در دست اوست مهدی این امت از ماست و او از فرزند تست

ان الله یرضی لرضاء فاطمة و یغضب لغضبها

خدا به رضای فاطمه (س) خرسند و به غضب فاطمه (س) غضبناک می‏شود.

 جایگاهش نزد پیامبر(ص)

فاطمه (س) را نزد پیامبر احترامی عظیم بود بسی فراتر از احترام پدری به دخترش و این بگونه‏ای بود که حیرت دیگران را بر می‏انگیخت او با آن همه شأن و عظمت دست دخترش را می‏بوسید و به گفته عایشه هرگاه که فاطمه (س) بر پیامبر وارد می‏شد رسول خدا به احترامش از جای بر می‏خاست و پیشانی او را می‏بوسید. و یا در حین ورود از او جداً استقبال می‏کرد و یا در حین خروج از محضرش مشایعتش می‏فرمود.
در شأن وصف فاطمه (س) و در انتساب او بخودش پیامبر کلمات والا و عجیب بکار می‏برد. گاهی می‏فرمود فاطمه (س) یک شاخه گل است (ریحانه)؛ زمانی می‏فرمود فاطمه (س) پاره تن من است (بضعة مِنّی)، و گاهی می‏فرمود فاطمه (س) عزیزترین مردم به نزد من است
یا می‏فرمود هر که فاطمه (س) راشادان کند مرا شادان کرده است، و هر که فاطمه (س) را بیازارد مرا آزرده است، با این اضافه که شادی و غضب من، یا محبت و آزارم ،همانند محبت و آزار خداوند است، حتی در پاسخ به سؤال فاطمه (س) و علی از پیامبر که کدام محبوبتر و عزیزترند فرمود فاطمة احبُّ الیَّ منک و انت یا علیُّ اعزّ علیّ منها فاطمه (س) از تو نزد من محبوبتر است و تو ای علی از فاطمه (س) نزد من عزیزتر هستی .

 

فاطمه (س) مصداق آیات

براساس اسنادی که در دست و مورد قبول و اتفاق فریقین است فاطمه(س) مصداق آیات متعدد قرآن است که ما را توان آن نیست همه آنها را احصاء کرده و به شرحش بپردازیم

مصداق آیه قدر

انا انزلنا فی لیلة القدر

امام صادق (ع) در تفسیر و معنی آیه انا انزلنا فی لیلة القدر، فاطمه (س) را معنی آن دانسته و مصداق کسی می‏داند که در شب قدر نازل شده .

مصداق خیر کثیر، سوره کوثر

انا اعطیناک الکوثر

خدای در قرآن او را کوثر یا خیر کثیر نامیدو اساس نزول آن کوتاه کردن شر سخن مشرکان از سر پیامبر بود. او مصداق آیه انا اعطیناک الکوثر است و شماتت کنندگان پیامبر مصداق ابترند، فاطمه خیر کثیر است و مجسمه خیر، استوانه برکت است و اسطوره بالندگی .

مصداق آیه نسائنا، مباهله

در داستان مباهله که بین پیامبر (ص) و مسیحیان نجران پدید آمد، سرانجام قرار شد طرفین ادعا، خود با زنان و فرزندان خویش برای نفرین متقابل حاضر گردند تا ناحق در معرض خشم و لعن خدا قرار گیرد. در آن روزگار زنان گرانقدری در دنیای اسلام حضور داشتند مثل صفیه عمه پیامبر، اسماء همسر ابوبکر، ام هانی و دیگران، ولی هیچکدام مصداق نسائنا قرار نگرفتند.
رسول خدا (ص) فاطمه (س) را بعنوان الگوی زن و مصداق و نماینده کلی زنان اسلام و بر این اساس نام او را در قرآن در قالب نسائنا ثبت داد .

مصداق آیه تطهیر

 

انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً

او مصداق آیه انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً در قرآن است در کتاب صواعق المحرقه، تفسیر طبری، و کتب دیگر از رسول خدا نقل شد که این آیه درباره من و علی (ع) و حسن و حسین و فاطمه (س) نازل شده است و طبری در تفسیر خود 15 روایت به سندهای مختلف در این باره ذکر می‏کند .

مصداق آیه ایثار و اطعام

یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً

او مصداق آیه شریفه قرآن است که: و یؤثرون علی انفسهم و لو کان بهم خصاصة و مصداق آیه و یطعمون الطعام علی حبه مسکیناً و یتیماً و اسیراً اوست که به همراه علی و فرزندان خود و فضه افطاری خود را در راه خدا داد و با آب روزه را افطار کرد و این عمل تا سه روز پی در پی ادامه یافت

مصداق ذی القربی

 

قل لا اسالکم علیه اجراً الا المودة فی القربی

او از نظر خویشاوندی دختر پیامبر و نزدیکترین خویشاوند اوست. پس مصداق همان ذی القربائی است که در قرآن مودت او درخواست شده قل لا اسالکم علیه اجراً الا المودة فی القربی جز فاطمه (س) چه کسی است که خون پیامبر را در رگهای خود داشته باشد و بضعه رسول و پاره تن او باشد؟ از او خویشاوندتر کیست؟

 

مقام عصمت او

فاطمه (س) دارای مقام عصمت است بدین معنی که معصومه است، یعنی محصوره از گناه، یعنی ممنوع و محفوظ از لغزش و انحراف و از این دید می‏تواند الگو باشد. عصمت یک سبب شعوری است که به هیچ وجه مغلوب نمی‏شود و از انواع شعور و ادراکی نیست که ما با آن آشنائیم و از سنخ علوم و ادراکات متعارضی نیست که قابل اکتساب و تعلم باشد.
پس در راه و روش فاطمه (س) اشتباه و لغزشی نیست. آیه تطهیر هم او را از رجس و خطا دور معرفی می‏کند و حدیث معروف ان الله اصطفاک و طهرک...نیز آن را تأیید می‏نماید. البته مقام بصیرتش و ادراکش از جهان و ماسوای آن خود عامل دیگری برای دوری او از لغزش است
عصمت موجد صورت علمی ریشه‏داری است که پدید آورند. آثاری از اخلاق چون شجاعت، عفت و سخاوت است و مانع پدید آمدن جبن، خمود و شره، بخل، تبذیر، تدبر و براین اساس فاطمه (س) دارای فضایل اخلاقی است به صورت کامل و مطلق و به دور از رذایل اخلاقی است آن هم در صورت کلی آن، او نه تنها تن به گناه نمی‏دهد، بلکه حتی ترک اولائی از او سر نمی‏زند. هرگز قول و فعلی را مرتکب نمی‏شود که در آن شائبه ترک اولی و یا گناه باشد. بدین سان او در خورتر از هر کس در داشتن جنبه الگوئی است

شخصیت عبادی:  

ـ دختر پیغمبر همچنانکه در زندگی زناشویی نمونه بود، در اطاعت پروردگار نیز نمونه بود. امام صادق (ع) از پدران خویش از حسن بن علی روایت کند: مادرم شبهای جمعه را تا بامداد در محراب عبادت می ایستاد و چون دست به دعا برمی داشت مردان و زنان با ایمان را دعا می کرد، اما دربارة خود چیزی نمی گفت. روزی بدو گفتم: مادر! چرا برای خود نیز مانند دیگران دعای خیر نمی کنی؟ گفت: فرزندم همسایه مقدم است. تسبیح هایی که بنام تسبیحات فاطمه (س) شهرت یافته و در کتابهای معتبر شیعه و سنی و دیگر اسناد روایت شده نزد همه معروف است. و آنانکه خود را ملزم به سنت می دانند، این تسبیح ها را پس از هر نماز می خوانند.....همچنین دعاهای از او نقل شده است که در مورد پاره ای گرفتاریها خوانده می شود.

 جریان فدک:  

ـ سال هفتم در تاریخ نظامی اسلام، سال سرنوشت ساز است. اثر پیروزی مسلمانان در نبرد خیبر، بدیده آنان که مسلمان نبودند از خود پیروزی مهمتر می نمود.در نزدیکی خیبر دهکده های آبادان بود که «فدک» نام داشت. مردم این دهکده همین که پایان کار قلعه های خیبر را دیدند، با پیغمبر آشتی کردند  که نیمی از این دهکده از آن او باشد، و آنان در مزرعه های خود باقی بمانند.

 مصالحه بدین صورت انجام گرفت و چون سربازان مسلمان در فتح این دهکده شرکت نداشتند بحکم قرآن (سوره حشر/ آیه 59) فدک خاص پیغمبر گردید. رسول خدا (ص) درآمد این زمین را به مستمندان بنی هاشم می داد سپس آنرا ،به دختر خود ،فاطمه (ع) بخشید.

 رحلت پدر:  

ـ سال دهم هجرت فرا می رسد. پیغمبر (ص) با انبوهی از مسلمانان که شمار آنان را بین نود تا یکصد و بیست هزار نوشته اند روانه مکه شد. در این زیارت آداب حج را به مردم آموخت. پس از مراجعت از سفر، دیری نمی گذرد،‌ که خبری ناگوار به دخترش می دهد:

ـ دخترم! جبرئیل هر سال یک بار قرآن را بر من می خواند و امسال آنرا دوباره بر من خواند.

ـ پدر! معنی این سخن چیست؟

ـ پندارم امسال آخرین سال زندگانی من است.زهرا تکانی سخت می خورد، افسرده می شود، اشک در چشمانش حلقه می بندد و پدرش گفتار خود را با این جمله تمام می کند: وتو دخترم! نخستین کس از خاندان من هستی که به پدرت خواهی پیوست. و لبخندی بر لبان زهرا نقش می بندد. حاضران سبب آن اشک و لبخند را می پرسند ولی زهرا چندی پس از آن روز پاسخ آنرا می دهد.

 

ضبط اموال شخصی او:  

ـ علی (ع)، فاطمه، عباس، زبیر، فرزندان فاطمه (حسن و حسین و دختران او زینب و ام کلثوم) اشک می ریزند. علی به همکاری اسماء بنت عمیس مشغول شست و شوی پیغمبر است. در آن لحظه های دردناک بر آن جمع کوچک چه گذشته است؟ خدا می داند. کار شتشوی بدن پیغمبر تمام شده یا نشده، گروهی به رهبری عمر، مردم را به بیعت با خلیفه مسلمین (ابوبکر) فراخواندند. و به تعبیر طبری در تاریخ خود «پس از رحلت دختر پیغمبر چون علی (ع) دید مردم از او روی گرداندند، با ابوبکر بیعت کرد» .

ـ روزی چند از این ماجرا نگذشته بود که حادثه دیگری رخ داد: حاکم مسلمانان به مقتضای رای و اجتهاد خود نظر می دهد: آنچه بعنوان (فی ء) در تصرف پیغمبر بود، ‌جزء بیت المال مسلمانان است و اکنون باید در دست خلیفه باشد. بدین جهت عاملان فاطمه (س) را از دهکده فدک بیرون رانده اند.