بسم الله الرحمن الرحیم

 

1 ) تغییر بینش :

یکی از عوامل روانی موثر بر حضور قلب ، نوع بینش و نگرش نمازگزار نسبت به نماز است . هر فردی تعریف خاصی از نماز دارد و یا دید ویژه ای به عبادت می نگرد . این نوع دیدگاهها در حضور قلب تاثیر زیادی دارد که نمونه هایی از آن بیان شده است:

 

الف ) هدیه انسان به خدا :

هدیه کلمه ای است که بار عاطفی ویژه ای دارد و انسان ها برای نشان دادن محبتشان به یکدیگر هدیه می دهند . به همین دلیل همه می کوشند هدیه شان ماندگار و خاطره آفرین باشد .

اگر انسان با این دید به نماز بایستد که در حال هدیه دادن به خداوند است ، به یقین چگونگی نمازگزاران برای او اهمیت می یابد و می کوشد تا هدیه در خوری را به محضر حضرت حق تقدیم کند .

 

ب ) هدیه خدا به انسان :

برخی با این دید به نماز می نگرند که نماز تکلیفی از ناحیه خداوند است و رابطه بین انسان و خداوند را چون رابطه عبد و مولی بسیار خشک و رسمی تلقی می کنند ، در حالیکه می توان با محبت و انبساط روحی بیشتری به این رابطه نگاه کرد و نماز را هدیه خداوند و ره آورد معراج حضرت محمد (ص) دانست. در این فضا ، نمازگزاردن سلوک در وادی عشق است که هر قدم هدیه ای از سوی خداوند شمرده میشود. اگر تنها با دید انجام تکلیف به نماز بنگریم ، جان خود را در حصاری از محدودیت خواهیم دید و از لطافت و زیبایی چنین رابطه ای بی بهره خواهیم ماند .

 

ج ) روح و کلید نماز :

نماز به وجود انسان می ماند که حقیقتی<**ادامه مطلب...**> مرکب از جسم و روح است . هر یک از اعضای بدن انسان که برخی در ظاهر و برخی در درون هستند نقش خاصی در حیات او دارند . برخی مانند قلب نقش کلیدی در حیات انسان داشته و با نبود آن نقصان جدی در تمامیت وجود انسان ایجاد می شود و برخی دیگر مانند رنگ چشم ، مو و ... به کالبد انسان جلوه می دهند . به نماز نیز چون با همین دید بنگریم ، حضور قلب را روح نماز خواهیم دید و ارکان نماز را اعضای حیاتی نماز ، دیگر واجبات مثل قرائت و تشهد و سلام را به منزله دست و پا و مستحباتی همچون قنوت را زینت و جلوه نماز خواهیم دید .

 

د ) نماز در فضای بندگی

بندگی رکن اصلی و گوهر تمامی عبادت است و هدف از خلقت انسان چنین تعیین می شود . بندگی رنگ دیگری به عبادت می بخشد و بینش انسان را نسبت به عبادت تغییر می دهد . بندگی یعنی احساس و اظهار بندگی ، خدا را مالک همه چیز دانستن ، راضی به رضای خدا بودن ، خدا محوری ، خود فراموشی و پسندیدن آنچه خدا می پسندد . قرار گرفتن در فضای بندگی موجب می شود عبادت انسان از سنخ عبادت آزادگان باشد ، نه عبادت بازرگانان و بردگان . به همین دلیل این عبادت بدون هیچ سختی واکراهی و با میل و اشتیاق انجام می شود .

نماز از این منظر علاوه بر بار عاطفی ویژه خود که به ایجاد ارتباطی عمیق بین انسان و خدا
می انجامد ، از دیدگاه عرفانی نیز تفسیر زیبا و متفاوتی از رابطه خداوند و انسان به دست     می دهد .

 

2) شرایط لازم در تمام مراحل برپایی نماز :

برای ایجاد حضور قلب شرایطی لازم است که      می بایست در تمام مراحل نماز به آن توجه شود . از جمله تصمیم و عزم ، که از لوازم ضروری انجام یا ترک هر عملی است . میرزا جواد آقا ملکی تبریزی می گوید : « سبب پیدایش حضور قلب ، همت آدمی است : زیرا قلب تابع همت و اراده (است) ... »

البته صرف تصمیم گرفتن کافی نیست، بلکه       می بایست بر این خواسته مداومت کرد تا جنبه موقت پیدا نکند . توجه به مقدمات و احکام قبل از نماز ، همچنین رعایت مستحبات در طول نماز نیز از شرایط تحصیل حضور قلب است .

 

3) رعایت آداب نماز :

برای رسیدن به معنای حقیقی نماز رعایت آداب نماز لازم است . آداب نماز برخی ظاهری و برخی باطنی است . آداب ظاهری که شکل اعمال نماز را مشخص   می کند و موجب زینت نماز می شود عبارتند از : «طمائینه ، صوت و لحن ، مسواک زدن ، استعمال عطر ، پوشیدن لباس سفید و پاکیزه
و ... »

 

آداب باطنی ، مربوط به معانی و مفاهیم و اسرار نماز است . نمازگزار باید علاوه بر رعایت آداب ظاهری به آداب باطنی نیز توجه کند که حضور قلب واقعی در اثر توجه به این آداب است . رعایت آداب ظاهری نیز مقدمه ای برای رسیدن به این مرحله است . آداب باطنی نماز عبارتند از : نشاط ، اخلاص ، گریه از خوف خدا و خشوع.

 

4) فراغت وقت نماز :

یکی از عوامل حضور قلب در نماز « فراغت وقت » است . امام خمینی (ره) فراغت وقت را چنین معنا میکند : « فراغت آن است که انسان در شبانه روز برای عبادت خود وقتی را معین کند تا در آن زمان ، اشتغال دیگری به غیر از عبادت نداشته باشد »

 

انسان باید برای عبادت زمانی را اختصاص دهد تا نمازگزاری شتاب زده و اضطراری صورت نپذیرد . البته همان گونه که توصیه شده ، نماز را باید در وقت فضیلت ، یعنی همان اول وقت برپا کرد . این که برخی برای نماز وقت معینی ندارند و فرصت نماز را می سوزانند ، دلیل آشکاری بر بی توجهی آنها نسبت به نماز است ،گویا نماز  عاملی است که خارج از برنامه زندگی قرار دارد و چون از کارهای دیگر فارغ می شوند ، ابتدا با کراهت به سوی آن می روند و سپس شتاب زده آن را ادا می کنند .

روشن است که چنین نمازی با افکار پریشان ، خاطری آشفته و بدون حضور قلب تنها در خم و راست شدن خلاصه می شود. این تجربه ها به خوبی      می دهد که چرا وقت نماز در روایات بسیار مهم تلقی شده .

 

5 ) فراغت قلب :

فراغت قلب مهمتر از فراغت وقت است . فراغت قلب یعنی نماز گزار در حین عبادت ، ذهن و قلب خود را از مشغله ها و همّ و غم دنیایی فارغ کند و توجه قلب را از امور پراکنده و پریشانی خاطر منصرف نماید و تمامیت دل را معطوف به عبادت حق تعالی و مناجات با او کند .

 

6) ذکر دائم خدا :

یکی از راههای حضور قلب ذکر همیشگی خداوند است ، یعنی نمازگزار در طول روز در خارج از نماز نیز به یاد خدا باشد و این ممکن نخواهد بود مگر آنکه نمازگزار با یاد خدا، اعمال صالح را فراروی خود قرار دهد. چطور ممکن است قلبی که در طول شبانه روز از یاد خدا غافل بوده به یکباره در هنگام نماز تغییر جهت داده و از گرایش های دنیوی خارج شود . چنین قلبی هرگز به مرحله حضور نخواهد رسید و مصداق نمازگزاری می شود که با غفلت از روح نماز ، « صلوه ساهون » را بجا می آورد و از ستم ابایی نخواهد داشت . ولی قلبی که همواره به یاد خداست ، با تمام وجود در هنگام نماز محضر خداوند را درک می کند .

 

7) یاد مرگ :

از اموری که حضور قلب ایجاد می کند ، یاد مرگ است . اگر انسان به یاد مردن باشد و باور کند که هر لحظه امکان وقوع مرگ او هست و شاید « این نماز » نماز وداع باشد ، نماز را به بهترین وجه به جا می آورد ، زیرا زمانی برای جبران نمی بیند و خود را عازم جهانی می بیند که نه تنها فرصتی برای عمل کرد به او نمی دهد ، بلکه از او حساب پس می کشد .

 

8 ) دعا و توسل :

یکی از راههای ایجاد حضور قلب، دعا و درخواست حضور قلب از حق تعالی است . نمازگزار پیش از نماز می بایست از خداوند بخواهد که به او توفیق حضور قلب در عبادت بدهد . این دعا علاوه بر آماده کردن روح نمازگزار برای حضور قلب سبب جبران کاستی هایی می شود که در طول شبانه روز از او سرزده است.

 

9 ) توجه در مفهوم اعمال نماز :

هر یک از اعمال نماز مفهوم و معنای خاصی دارد و تنها یک رشته آداب ظاهری نیست و توجه به این معانی پنهان که از آن به عنوان اسرار عبادت یاد می شود ، در حضور قلب نمازگزار نقش خاصی ایفا میکند.

 

حضرت علی (ع) می فرماید : هنگامی که رکوع می کنی با خویشتن بگو به تو ایمان دارم ، هر چند گردنم زده شود و هنگامی که سر را از رکوع بلند می کنی با خودت بگو تو مرا از عدم به وجود آوردی . در سجده اول در دل ، این معنا را به یاد آور که تو از خاک مرا بیرون آوردی و هنگامی که برای سجده دوم می روی ، بگو دوباره به خاک باز می گردم و وقتی سر از سجده دوم بر می داری ، در دلت بگو خداوندا دوباره مرا از خاک زنده می کنی تا نتیجه کارهایم را ببینم . [1]


10 ) توجه و تفکر در وضو و دعاهای آن :

وضو گرفتن علاوه بر بعد ظاهری آن که نظافت جسم است ، از نظر باطنی و معنوی نیز موثر است و روح را تقویت می کند .

دعاهایی که در حال وضو خوانده می شود . مقدمه مناسبی برای قراردادن انسان در فضای بندگی است و به خوبی نظام معرفتی انسان را برای دیدار حضرت حق و صحبت باو آماده می کند .

خواندن این دعاها در صورت توجه به مفهوم آن شناخت های لازم جهت توجه به نماز و احساس نیاز به نماز را در نمازگزار ایجاد می کند و با ایجاد حال و هوایی معنوی در انسان ، او را در درک عظمت حضرت حق یاری می کند . به این ترتیب وضو مقدمه ای در ایجاد فراغت قلب است و زمینه را برای ورود از بعد ظاهری به بعد باطنی نماز مهیا می کند .

 

11) نوافل :

همراه هر یک از نمازهای واجب پنج گانه برخی نمازهای مستحبی تعیین شده که پیش یا پس از آن به عنوان نوافل خوانده می شود . اقامه نوافل از اموری است که سبب حضور قلب در نمازهای واجب می شود و نمازگزار براثر این اعمال مستحبی ، روح خود را برای عبادت ورزیده می کند .

 

امام صادق (ع) به نقل از رسول گرامی اسلام (ع) می گوید خداوند فرمود : « ... و انه لیتقرّب الیّ بالنّافله حتی احبّه » بنده به واسطه نوافل آنقدر به خدا نزدیک می شود که خدا او را دوست می دارد . » [2]

 

شاید علت نزدیکی انسان به خدا بر اثر خواندن نافله این باشد که خداوند از ورای این عمل اختیاری و مازاد بر تکلیف ، شوق و شور بنده خود را مشاهده می کند و بدین جهت او را دوست می دارد و سزاوار مقام قرب می بیند . حاصل این نزدیکی و دوستی رابطه ای از روی معرفت و پایدار است .

 آدرس مطلب :   میزان الحکمه،ج5،ص395 و وسائل الشیعه، ج 6، ص 331[1]

( از نمازگزاری تا انس با نماز ، ج 1 ، ص 69 – 54 )