مدعیان مهدویت


از جمله مسائلى که ثابت مى کند موضوع مهدویت و ظهور یک مصلح غیبى از مسائل مسلمى بوده که مسلمانان بدان اعتراف داشته اند، ادعاى عده اى است که در طول تاریخ خود را به عنوان مهدى موعود معرَفى کرده اند .

اسامى برخى مدعَیان مهدویت در طول تاریخ از این قرار است:

ابو اسحاق ابو عبیده ثقفى، کیخسرو، ابوالحسن زید بن على، ابوالعباس سفاح، ابو مسلم امین آل محمد، معروف به ابو مسلم خراسانى، ابن مقفع، ابو محمد عبدالله مهدى، حاکم بامر الله، ابو عبدالله مغربى، مهدى سودانى، عباس الرَیفى، اَلرجل الجَبَلى، توزرى، الرجل الطرابلسى، السیَد محمد الجونپورى الهندى، سید محمد مشهدى، موسى کردى، ابوالکرم دارانى، شیخ علایى، عبدالله عجفى، بنگالى، محمد بن احمد سودانى، شیخ سعید یمانى، السید محمد بن على بن احمد الادریسى، الشیخ شمس الدین محمد الفریانى بن احمد المغربى، الشیخ المغربى، الرجل المصرى، محمد بن عبدالله، محمد قرمانى، غلام احمد قادیانى، میرزا طاهر مشهور به حکاک، شیخ مهدى قزوینى، سید محمدگجراتى هندى، سید محمد همدانى، سید ولى الله اصفهانى، میرزا حسن همدانى، غلامرضا شاه معروف به مرکب ساز، سید على شاه هندى، هاشم شاه نوربخش، شیخ عبدالقدیر بخارایى، میرزا بلخى، ملا عرشى کاشانى، سید على موسوى، میرزا مشتاق على شیرازى، بایزید ترکمانى، سید على محمد باب، میرزا یحیى ازل، حسین على عبد البهاء و یوسف خواجه کاشغرى. (1)

کسانى که در تاریخ به مدعیان مهدویت شهرت یافته اند به اعتبارى بر سه گروه قابل تقسیم اند:

1. کسانى که دیگران روى انگیزه هاى خاصى،آنان را مهدى موعود خواندند . مانند: محمد حنفیه، زید، محمد بن عبداله محض

2. کسانى که به انگیزه جاه طلبى و قدرت خواهى، چنین ادعاى دروغین نمودند مانند: مهدى عباسى

3. کسانى لَه طبق نقشه استعمار و به اشاره بیداد گران، به چنین دجال گرى و فریب، دست یازیدند و خود را مهدى موعود معرفى کردند مانند: على محمد باب (2)

مدعیان نیابت

در عصر غیبت صغرى افرادى پیدا شدند که به دروغ، مدعى سفارت و نیابت خاص امام بودند و در اموال متعلق به امام تصرفات بى مورد نموده و در مسائل فقهى و اعتقادى، سخنان گمراه کننده بر زبان مى راندند. از این رو نواب خاص با رهنمود امام به مقابله با آنان بر مى خواستند وگاه در طرد و لعن آنان از ناحیه حضرت، توقیع صادر مى شد. شروع تفکر ادعاى

دروغین نیابت، به دوران نایب دوم- محمد بن عثمان- برمى گردد. کسانى که در این دوران به دروغ ادعاى نیابت امام را داشتند، عبارتند از: ابو محمد حسن شَریعى، محمد بن نصَیر نمَیرى، احمد بن هلال عبرتایى، ابو طاهر محمد بن على بن بلال، ابوبکر محمد بن احمد بن عثمان معروف به ابوبکر بغدادى، اسحاق احمر، باقطانى، حسین بن منصور حلاج. البته شلمغانى در زمان نایب سوم و ابودلف کاتب، پس از وفات نایب چهارم نیز ادعاى نیابت نموده اند. (3) از دیگرکسانى که ادعاى نیابت خاصه کرده اند: محمد بن سعد، شاعرکوفى متوفى مال 540، احمد بن حسین رازى متوفى سال 670 ، حسین بن على اصفهانى متوفى سال 853 , على بن محمد سجستانى متوفى سال 860، سید محمد هندى متوفى سال 987، شیخ محمد مشهدى متوفى سال 1090، سید على مشهدى، شیخ محمد فاسى مغربى متوفى سال 1095و میرزا محمد هروى. (4)

با تعمق در روایات و حوادث دوران، علت انحراف مدعیان نیابت را مى توان چنین برشمرد:

1. حرص و آز در تامین منافع نامشروع شخصى، 2. طمع به اموال و امکاناتى که انبوه دوستداران امام عصر به آن ها داده بودند تا به وسیله آنان به آن حضرت برسد، 3. جاه طلبى و دوستى ریاست و عشق به شهرت و قدرت، تا از وراى آن ها به جامعه، فرماندهى و ریاست کنند. 4. و بالاخره پیروى از هواى نفس که انسان را از حق و فضیلت باز مى دارد . سرانجام کارشان به جایى رسید که نفرین و لعنت حضرت مهدى شامل آنان گردید و نگون بخت شدند.



1. ادیان ومهدویت، محمد بهشتى، ص 54

2. امام مهدى ازولادت تا ظهور، سید محمدکاظم قزرینى ص 6 53.

3. زندگانى نواب خاص امام زمان عج، غفار زاده ص 179.

4. اد یان و مهدویت , محمد بهشتى، ص 64.